torsdag 28. juni 2012

سایت حزب مشروطه و آموزش آداب گفتگوی دیپلماتیک به رضا پهلوی




مصاحبه رضا پهلوی با فوکوس با حاشیه ها و واکنشهای زیادی همراه بود. اما یکی از جالبترین این واکنش ها مقاله سایت حزب مشروطه ایران است که آگاه از تبعات این مصاحبه، به لحن غیردیپلماتیک رضا پهلوی انتقاد نموده و آموزش هایی نیز برای انجام یک گفتگوی دیپلماتیک به رضا پهلوی داده است.
در ادامه نیز چند نمونه از سخنان رضا پهلوی در مصاحبه با فوکوس را برجسته نموده و نشان داده است که چگونه همان سخن را می توانست به زبانی دیپلماتیک بگوید. در ادامه چند نمونه از این موارد را آورده ایم:
  1. فوکوس انلاین: "آرزو دارید روزی تاج شاهی ایران را برسرگذارید؟"
رضا پهلوی: "صدالبته. اصولاٌ برای من چیزی از این بهتر نیست که با همۀ آنچه در اختیار دارم به کشورم خدمت کنم. در غیر اینصورت همۀ این زحمت‌ها را بر خود روا نمی‌داشتم و داوطلبانه خودم را در تیررس قرار نمی‌دادم."
نویسنده مقاله خطاب به رضا پهلوی مینویسد:
دريافت-ای که از اين واژه‌گزينی برمی‌آيد تا اندازه-ای جاه‌جويانه و خويش‌پسندانه است. نگاه نامزد تخت پادشاهی ايران بايد بيشتر به پذيرش فروتنانه‌ی خويشکاری باشد. دوديگر آنکه، آنجا که سخن از «خدمت» می‌رود بايد هميشه يادآوری کرد که در سازگاری با «روان پادشاهی مشروطه»؛ زيرا ايشان هر اندازه که پافشاری کنند، يک کنشگر ساده‌ی سياسی نيستند. اين سازگاری با «روان پادشاهی مشروطه» آن است که ايشان پشتيبان و «کاتاليزاتور» کوشش‌های آزادی‌خواهانه‌ی ايرانيان باشند و نه رهبر. پافشاری بر اين نکته بر ايشان بايسته، و برای پيروزی آزادی‌خواهی و مشروطه‌خواهی بسيار کارگر است.
  1. فوکوس انلاین: "می‌توانید تصورش را بکنید که دست از خواسته‌های سیاسی خود بردارید و تنها مانند یک فرد معمولی زندگی کنید؟"رضا پهلوی: "فکر می کنید که مثلاٌ هوادارانم چنین چیزی را می پذیرند؟ اینان زندگی را بر من جهنم خواهند کرد و من را خائن خواهند دانست! بنابراین من برخلاف خواهران و برادرانم اصولاٌ چارۀ دیگری ندارم. و از این رو تصمیم گرفته ام این نقشی را که سرنوشت برایم رقم زده است خیلی جدی بگیرم. وگرنه نمی توانم به چشمان خود نگاه کنم."
نویسنده مقاله خطاب به رضا پهلوی میگوید به جای جملات بالا باید میگفت:
«در اين روزگار سياه و آسيب‌ديدگی ايران، بار سترگ تاريخ اين کشور پرمايه و سرفراز، و نيز کوشش برای بهزيستی و آزادی مردم-اش چنان خويشکاری سنگين-ای بر گردن هر ايرانی نهاده، که همه در تکاپو می‌باشند. اين بار بر بنده چندين برابر بيشتر سنگينی می‌بايد کرد، و می‌کند
  1. فوکوس انلاین: "خودتان را امروز شاه می دانید؟"
رضا پهلوی: "در روستاها هنوز من را «ولیعهد» می نامند. اما همیشه به هوادارنم می‌گویم من را فقط باید فردی ببینند که برای آزادی ایران مبارزه می کند. اینکه آیا روزی بر تخت خواهم نشست به ارادۀ مردم وابسته است. هیچکس نمی داند چند درصد مردم در انتخابات آزاد به نفع سلطنت رأی خواهند داد."
نویسنده مقاله معتقد است که اينکه آيا بيشتر روستانشينان هوادار بازگشت پادشاهی هستند تا شهرنشينان، نه تنها ارزش بنيادی ندارد، بلکه بيشتر نشانگر آن می‌تواند بود که تنها توده‌های کمتر انديشنده هوادار پادشاهی هستند. بنابراین پیشنهاد میکند که رضا پهلوی به جای جملات بالا، آنها را در لفافه بپیچد و بگوید: «تا آنجا که به خواست و گزينش بنده برمی‌گردد، من خويشتن را بايسته به انجام خويشکاری تاريخی-ام در راستای نيکبختی، آزادی و آسايش ايرانيان می‌دانم. اين خويشکاری تاريخی آن است که به بهترين شيوه و با همه‌ی نيرو نامزد-ای درخور برای تخت پادشاهی ايران، در چهارچوب يک پادشاهی مشروطه، باشم. پاسخ فرجامين به پرسش شما را تنها مردم ايران می‌شايند داد، نه من

نمونه های بسیار زیادی در اصل مقاله بررسی شده اند که از حوصله این نوشته خارج است. در واقع سوال این است وقتی که نویسنده آن مقاله که این خوبی می تواند منظور خودش را در لفافه بپیچد و پادشاهی را رنگ و لعاب بیندازد تا واکنش تلخ مردم را در پی نداشته باشد و این وظیفه را حتی بهتر از خود رضا پهلوی انجام میدهد چرا خودش دست به کار نمیشود و برای اقامه پادشاهی اقدام نمیکند؟!

Ingen kommentarer:

Legg inn en kommentar

Merk: Bare medlemmer av denne bloggen kan legge inn en kommentar.