onsdag 29. februar 2012
tirsdag 28. februar 2012
سید علی جان، فتوات غوغا کرد ! دانشگاههای کشور هم انتصاباتت رو تحریم کردند !
1
سید علی جان، میگن فتوا دادی که "شرکت در انتخابات واجب است" ! [2] اینقدر پیش مردم ایران محبوبی که بلافاصله دانشجوهای هشت دانشگاه کشور به فتوات لبیک گفتن و انتصابات ۱۲ اسفند رو تحریم کردند ! آورین آورین، مشتاقانه منتظر فتواهای بعدیت هستیم !
۱۲ اسفند نزدیک است / بحثها و اختلافات سیاسی را به بعد موکول کنیم
در آستانه ۱۱ و ۱۲ اسفند هستیم. دیکتاتور و مزدورانش همچنان در حال تدارک نمایش انتصابات مجلس فرمایشی خامنهای، و جنبش سبز ملت ایران در تدارک تحریم گسترده این انتخابات مسخره و غیر دمکراتیک هستند. بیایم همه انرژی و وقت خود را در جهت اطلاعرسانی در مورد این روزهای حساس صرف کنیم و پرداختن به بحثها و اختلافات سیاسی را به بعد موکول کنیم. زنده باد دموکراسی، زنده باد زندانیان سیاسی، درود بر همه هموطنان عزیزی که در راه مخالفت با دیکتاتوری از همه چیز خود گذشتند.
mandag 27. februar 2012
آقای پهلوی، مطرح شدن به هر قیمتی منصفانه نیست !
رضا پهلوی با بیانیه رسمی توام با شعارهای سیاسی، اسکار گرفتن اصغر فرهادی را به وی تبریک گفت. آیا ایشان توجه ندارد که اعلام حمایت یک "سرنگونی طلب" به این شیوه سیاسی از کسی که میخواهد به ایران برگردد میتواند چه مخاطرتی در پی داشته باشد؟ آیا ایشان از شرایط پلیسی / نظامی که بر کشور حاکم است بیخبر است؟ آیا ایشان شاهد رفتن جعفر پناهی تا چند قدمی مرگ پس از بازگشت به کشور بی خبر است؟ پس چگونه است که ایشان در مصاحبه با مسیح علینژاد از نام بردن حامیان و همکاران خود در داخل کشور به دلایل امنیتی خودداری میکند؟ البته کاری بسیار به جا و منطقی انجام دادند، اما کاش همانقدر که نگران امنیت هواداران خود در کشور هستند، نگران امنیت و آسایش اصغر فرهادی که به زودی به وطن باز میگردد هم باشند. آقای پهلوی مطرح شدن به هر قیمتی منصفانه نیست. لطفا شعارهای سیاسی را در همان خیابانهای واشنگتن فریاد بزنید تا طرفدارانتان به وجد بیایند و همراه شما تکرار کنند، و نه در یک پیام تبریک به کارگردانی که به هدفی جز فیلم و هنر به جشواره اسکار سفر نکرده است.
هنگامی که برخی مدعیان مخالف حکومت، گوی سبقت را در تخریب اصغر فرهادی از خبرگزاری سپاه پاسداران میربایند !
بلافاصله پس از پیروزی تاریخی فیلم "جدایی نادر از سیمین" به عنوان بهترین فیلم خارجی جشنواره فیلم اسکار، برخی از مدعیان سینه چاک فرهنگ و هنر و دموکراسی و مخالفت با حکومت و و و... اظهار نظراتی میکنند که حتا خبرگزاریهایی مثل فارس یا کیهان حسین بازجو هم هنوز مطرح نکردهاند: "اسکار به اصغر فرهادی سیاسی بود"! واقعا باید به این افراد تبریک گفت ! چرا که گوی سبقت در اتهامزنی و تخریب هنرمندان آزاده ایران زمین را از اراذل و اوباشی مانند دهنمکی و حسین شریعتمداری و گردانندگان "فالس نیوز" ربوده اند !
søndag 26. februar 2012
شاه سال ۱۳۵۰: "کورش آسوده بخواب که ما بیداریم" "!
1
شاه سال ۱۳۵۷: " کورش بیدار شو که ما گند زدیم " !
1
fredag 24. februar 2012
torsdag 23. februar 2012
خمینی آسوده بخواب که من را رو سفید کردی !
خمینی آسوده بخواب که من را رو سفید کردی ! من فکر نمیکردم که با گندی که با کودتای ۲۸ مرداد، نوکری آمریکا و انگلیس، قرارداد کنسرسیوم، ایجاد ساواکی که پدر مخالفینم را در آورد، دزدیهای دوستان و اقوام و نزدیکانم از داراییهای ملت ایران و ... به کشور زدم، دیگر هیچ ایرانی از من به نیکی یاد کند ! اما تو با کشتن دهها هزار ایرانی باعث شدی که امروز طرفداران من بتوانند با کمال افتخار از من تعریف کنند و بگویند، نور به قبر شاه فقید ببارد، چون فقط سه هزار نفر را کشت ! تو با توطئههای خود، باعث شدی که مردم ایران توطئههای پیاپی من را علیه دولت مصدق به فراموشی بسپارند. تو با ممنوع کردن همه چیز، باعث بهبود وجههٔ من بین ملت شدی، چون من فقط گروههای سیاسی، احزاب، کتابها و نشریات منتقد و مخالف خودم را ممنوع کردم، اگر نه عرق خوردن و کاباره رفتن زمان من کاملا آزاد بود ! خمینی، نور به قبرت ببارد، کاری کردی که ملت میگویند: "خدا پدر آن کفن دزد اولی را بیامرزد"!
یادی از هموطنان خوزستانی، محمد کعبی و ناصر آلبوشوکه، اولین جانباختگان تحریم انتخابات فرمایشی ۱۲ اسفند
در آستانه ۱۲ اسفند و عزم ملت ایران برای تحریم انتصابات حکومتی سید علی خامنهای، یادی کنیم از دو هموطن جانباخته، محمد کعبی و ناصر آلبوشوکه که به علت تبلیغ برای تحریم انتخابات فرمایشی مجلس توسط سرکوبگران "ولی فقیه" بازداشت و زیر شکنجه جان باختند. ملت ایران هرگز فداکاریهای این جوانان خطه حماسه و خوب خوزستان را فراموش نخواهد کرد و با تحریم یک پارچه نمایش ۱۲ اسفند حکومت، خون این عزیزان و دیگر جانباختگان راه آزادی ملت ایران را پاس خواهد داشت.
onsdag 22. februar 2012
آقای پهلوی، اگر اکثر طرفداران و کسانی که با آنها همکاری میکنید جمهوری خواه هستند، چرا همچنان از پادشاهی دفاع میکنید؟
رضا پهلوی در یکی از اظهار نظرهای اخیر خود گفته است که اکثر طرفداران و همراهانش جمهوری خواه هستند. جا دارد از ایشان سوال شود که شما که خود را انسانی معتقد به دموکراسی میدانید، چرا به خواست اکثر طرفداران خود که جمهوری است گردن نمینهید؟ چرا دائم از پادشاهی دفاع میکنید و تلاش میکنید سیستمی که توسط ملت ایران به قیمت هزاران هموطن زندانی و شکنجه شده و زخمی و جانباخته سرنگون شد را دوباره مطرح کنید؟ مگر یک سیستم جمهوری دمکراتیک، و مقام ریاست جمهوری تشریفاتی که هر چهار سال بین اقوام مختلف ایرانی بچرخد چه اشکالی دارد؟ میدانید یک هموطن زجر کشیده بلوچ چه احساس افتخاری به ایرانزمین خواهد کرد وقتی ببیند یک بلوچ رییس جمهوری ایران شده است؟ برای یک دوره یک هموطن کرد به این مقام برسد؟ یک دوره یک هموطن سنّی؟ یک دوره یک هموطن مسیحی؟ و و و ... پس دیگر چرا با ذکر تمامی دلایل بالا، سیستمی را مطرح میکنید که در آن شخص اول مملکت فقط متعلق به یک خانواده و قوم و خطه خواهد بود، و فقط چون فرزند ارشد یک خانواده است تا آخر عمر بالاترین مقام کشوری را در اختیار خواهد داشت؟
هموطن ضد دین، میلیونها ایرانی مسلمان خواستار دموکراسی و حقوق بشر هستند، با حمله به اسلام آنان را از خود مران !
مبارزه هموطنان با حجاب و "بد حجاب" دوشادوش هم
در جریان اعتراضات جنبش سبز به تقلب و جنایات حکومت شاهد بودیم و هستیم که هموطنان آزاده، از مسلمان و غیر مسلمان و شیعه و سنی و با حجاب و "بد حجاب" و مذهبی و غیر مذهبی در کنار هم قرار گرفتند و یک صدا فریاد دموکراسی و احترام به حقوق بشر سر دادند. من شخصاً به عنوان کسی که نه در انتخابات شرکت کرد و نه اصولاً هیچ اعتقادی به هیچ دین و خدا و پیغمبری دارم، تحت تاثیر آزادگی انسانهای مذهبی مانند میر حسین موسوی، مهدی کروبی، مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان، فخر السادات محتشمی پور، مهدی خزعلی، زهرا رهنورد، محمد نوریزاد و و و ... قرار گرفتم. این جنبش به من ثابت کرد که آزادگی و انسانیت به دین و ایدئولوژی انسانها نیست، بلکه به شخصیت و وجدان ما بستگی دارد. تاریخ به ما ثابت کرده است که بی وجدانترین انسانها در همه ادیان و عقیدهها و ملّیتها ظاهر شده اند، همانگونه که شریفترین انسانها هم به همچنین. پس بیایم به دین و عقیده هم احترام بگذاریم و به جای تلاش برای تغییر یک دیگر، نقطه مشترک پیدا کنیم و برای رسیدن به آن هم را یاری و همراهی کنیم. در شرایط فاجعه بار کشور عزیزمان چه نقطه مشترکی مهمتر و زیباتر از دموکراسی و حقوق بشر وجود دارد؟
بیست و پنج بهمن نود . ازدحام جمعیت و عبور آهسته مردم از بین ماموران
بیست و پنج بهمن نود . ازدحام جمعیت و عبور آهسته مردم از بین ماموران
https://friendfeed.com/777sabz
tirsdag 21. februar 2012
mandag 20. februar 2012
تا اینترنت به طور کامل قطع نشده است، فراخوان نهایی را صادر کنید !
هر روز با خطر قطع شدن کامل اینترنت توسط حکومت سراسر سانسور و دزدی و جنایت خامنهای روبرو هستیم. چرا که حکومت مدتهاست در یافته است که اینترنت یکی از وسائل اصلی ارتباط گیری و سازماندهی فعالین جنبش سبز است. باز و بسته شدن خدمات ایمیل و دیگر اختلالات جدی که حکومت در سیستم اینترنت ایجاد کرده است میتواند آزمایشاتی باشد در جهت این هدف کثیف و جنون آمیز حکومت. شاید به جا باشد که به شورای هماهنگی راه سبز امید و دیگر فعالین و همراهان جنبش سبز این هشدار داده شود که وقت برای صادر کردن فراخوان اعتراضات هر روزه و متداوم تنگ است. این اعتراضات میتواند راهپیمایی سکوت، تحصن خیابانی، تظاهرات، اعتصابات یا هر اقدام دیگری که صلاح بدانند باشد. این اعتراضات میتواند با خواست رهایی رهبران جنبش سبز، رهایی زندانیان سیاسی، تشکیل دولت موقت توسط آقایان موسوی و کروبی و با هدف برگذاری انتخابات آزاد زیر نظارت نهادها و رسانههای داخلی و بین المللی آغاز شود. با یک مهلت سه ماهه به حکومت تا ۲۲ خرداد، و در صورت عدم تمکین حکومت بر این خواست ها، آغاز اعتراضات هر روزه و متداوم در سالروز کودتای انتخاباتی. اقتصاد کشور در حال نابودی است، بهترین فرزندان ایران گوشه زندانهای "ولی فقیه" در حال مرگ تدریجی هستند، منافع ملی در حال واگذاری به چین و روسیه است، محیط زیست در حال نابودی است، فحشا و اعتیاد و هزار معضل اجتماعی دیگر سر به آسمان زده است و و و ... ایران در حال نابودی است، فراخوان را صادر کنید !
نمردیم و این را هم شنیدیم: " شاه از جنایات ساواک بی خبر بود " !
در جریان تبادل نظر با طرفداران شاه بارها پیش آمده که برخی از این هموطنان در کمال ناباوری از جنایات و اعدام زندانیان سیاسی توسط حکومت پهلوی با این توجیه که "مخالفان شاه هم گاندی نبودند" دفاع کرده اند ! یا از کودتای ۲۸ مرداد و سرنگون کردن دولت ملی و دمکراتیک دکتر مصدق با نام "قیام شاه و ملت" یاد کرده اند ! اما پس از جریان مصاحبه پرویز ثابتی و جنجال رسانهای که در این رابطه بر پا شد، برخی از شاه دوستان ادّعا میکنند که شاه از جنایات ساواک بی خبر بوده و این سازمان طی ۲۲ سال بدون اطلاع وی دستگیر و زندان و شکنجه و قتل میکرده است ! در پاسخ به این هموطنان انسان واقعا میماند که چه بگوید ! شاید فقط بشود گفت: "نمردیم و این را هم شنیدیم"!
fredag 17. februar 2012
اگر فراخوان تحصن خیابانی عمومی تا آزادی رهبران جنبش سبز و تشکیل دولت موقت مطرح شود، مردم استقبال خواهند کرد؟
یکی از نکتههایی که بارها مطرح شده، این است که فراخوانهای تظاهرات جسته و گریخته و عدم وجود اهداف مشخص و قابل لمس، مشکل اصلی شورای هماهنگی راه سبز امید بوده است. استدلالها هم این بوده است که این گونه اعتراضات پراکنده از یک طرف به نیروهای سرکوبگر حکومت امکان استراحت و تجدید قوا میدهد، و از طرف دیگر مردم چون میدانند این اعتراضات پراکنده به نتیجه خاصی نمیانجامد، از شرکت گسترده و با انگیزه در تظاهرات خودداری میکنند. سوالی که میتواند مطرح شود این است که آیا فراخوانی مبنی بر تحصن خیابانی تا آزادی رهبران جنبش سبز و اعلام تشکیل دولت موقت توسط ایشان جهت برگزاری انتخابات آزاد ریاست جمهوری و مجلس ظرف یک سال، کارساز خواهد بود؟
torsdag 16. februar 2012
قوه قضائیه از چه هراس داشت که برای سعید ملک پور دادگاه علنی برگزار نکرد؟
چه کسی است که از شکنجه و تجاوزهای جنسی به بسیاری از زندانیان سیاسی توسط زندانبانان و مأموران جمهوری اسلامی در طول این حکومت جنایتکار بی خبر باشد؟ از جنایت و تجاوزهای سیستماتیک به زندانیان سیاسی زن در دهه شصت، تا ماجرای دردناک زهرا بنییعقوب که مورد تجاوز مأموران حکومت خامنهای قرار گرفت و مظلومانه به قتل رسید. از تهدید به تجاوز حتا به زندانیان سیاسی مرد در سالهای اخیر تا تجاوز به بسیاری از خواهران و برادران سبز ما در جریان اعتراضات سال ۸۸. حال آنکه در حالی که متهمان بی شمار این پروندههای تکاندهنده، در کمال امنیت به سر میبرند و به جنایات خود ادامه میدهند، سعید ملک پور صرفاً به جرم نوشتن برنامههای کامپیوتری که توسط دیگران مورد استفاده قرار گرفته است، متهم به مدیریت "سایتهای مستهجن" و محکوم به اعدام شده است ! با این پرونده سرشار از تجاوز و جنایت این حکومت، چگونه میتوان باور کرد که این رژیم در مورد اتهاماتی که به سعید ملک پور وارد کرده است کوچکترین صداقت و مشروعیتی داشته باشد؟ دروغ بودن اتهامات بیداد گاههای جمهوری اسلامی به سعید از آنجا ثابت میشود که حکومت حتا یک دادگاه علنی برای وی برگزار نکرده است و همه چیز پشت درهای بسته انجام شده است. اگر حکومت ریگی به کفش ندارد و اتهاماتی که وارد کرده است واقعا ثابت شده است، پس از افشا شدن چه چیزی جز دروغهایش هراس دارد که دادگاه علنی با حضور رسانههای خبری و نمایندگان سازمانهای حقوق بشری بر گذار نکرده است؟ از این که سعید همانگونه که در رنجنامه اش نوشت[۱]، در حضور افکار عمومی فریاد بر آرد که به دلیل شکنجه شدن و تهدید به تجاوز جنسی به گناهان ناکرده خود اعتراف کرده است؟ شخص صادق لاریجانی بداند که با این پنهان کاریها فقط دروغهای خودش و دستگاه تحت مسئولیتش را ثابت کرده است نه گناهکار بودن سعید ملک پور را !
1
http://hriran.com/1389-09-10-15-49-17/1389-09-13-18-53-36/7676-1390-10-27-10-42-21.html
http://www.youtube.com/watch?v=j5khLuQo5hk&feature=related
mandag 13. februar 2012
søndag 12. februar 2012
چرا رضا پهلوی همیشه منتظر است دیگران فراخوان تظاهرات بدهند؟
طرفداران آقای پهلوی ادّعا میکنند که ایشان "میلیون ها" طرفدار در داخل کشور دارد و مواضع بسیار منطقی و واقعبینانهای را مطرح میکند. سوال ساده از این هموطنان این است که اگر واقعا این مساله واقعیت دارد، چرا ایشان یک فراخوان مستقل برای تظاهرات و اعتراضات خیابانی صادر نمیکند تا محبوبیت و وزن سیاسی خود را نشان دهد؟ چرا همیشه منتظر است که شورای هماهنگی رسا یا دیگران فراخوان صادر کنند؟ و اگر پاسخ این است که طرفداران ایشان به دلیل جو امنیتی و پلیسی داخل کشور امکان ابراز وجود ندارند، پس ایشان چگونه میخواهد حکومت را سرنگون کند؟ آیا پاسخ پرسشهای بالا چیزی غیر از این میتواند باشد که ایشان خود بهتر از همه میداند که اکثریت بزرگی از مردم ایران حاضر نیستند با فراخوان یک فرد خارجه نشین به خیابان بروند و هزینه بپردازند؟ آیا غیر از این است که ایشان خود میداند دوران دیده شدن رهبران "در ماه" گذشته است و مردم رهبری میخواهند که مانند میر حسین موسوی و مهدی کروبی در کنارشان باشند و همراهشان هزینه مواضع اتخاذ شده را بپردازند؟ پ.ن. مزاحی با آقای پهلوی و هواداران: بعید نخواهد بود که این دو حالت در پی سخنان آقای پهلوی در مورد ۲۵ بهمن پیش بیاید: اگر اعتراضات ۲۵ بهمن گسترده شد و فریاد مردم پشت دیکتاتور را لرزاند، طرفداران آقای پهلوی خواهند گفت این به دلیل توصیه "شاهزاده" بر شعار دادن بود! و اگر هم به هر دلیل تظاهرات گسترده نشود، خواهند گفت این گناه به گردن شورای هماهنگی رسا است که ملت را دعوت به "سکوت" کرد و مردم هم در اعتراض به این مساله تظاهرات را تحریم کردند !
fredag 10. februar 2012
آقای پهلوی، شما که نتوانستید با اپوزیسیون "برانداز" اتحاد کنید چطور با رهبران جنبش سبز میخواهید متحد شوید؟
آقای رضا پهلوی در آخرین مصاحبه خود (با رادیو فردا) اعلام آمادگی کرده است که به شرط "برانداز" شدن رهبران جنبش سبز حاضر است با آنان وارد اتحاد شود. سوالی که میتواند مطرح شود این است که وقتی ایشان قادر نبوده است با شخصیتها و گروههای سیاسی اپوزیسیون که ۳۳ سال است در دسترس ایشان بوده، کوچکترین اتحادی تشکیل دهد، چگونه و با چه پشتوانهای خواستار اتحاد با آقایان موسوی و کروبی شده است؟ نکته دیگر این است که آقای پهلوی باید بهتر از همه بداند که رهبران جنبش سبز حتا اگر بخواهند (که بسیار بعید است)، امکان متحد شدن با شخصیتها و گروههای "سرنگونی طلب" را ندارند. چرا که با این همه "امام امام" و "نظام نظام" گفتن، مورد شدیدترین برخوردها و مجازاتها قرار گرفته اند، وای به روزی که "برانداز" هم بشنوند و با سرنگونی طلبان خارج از کشوری همدست شوند ! با وجود این واقعیتهای روشن، آقای پهلوی چرا باز هم انتظار "برانداز" شدن آقایان موسوی و کروبی را دارد؟ اگر برانداز بودن در داخل کشور ممکن است، چرا ایشان خودشان تشریف نمی برند داخل کشور براندازی کنند؟ شاید سنگ خوب است، اما برای پای همسایه؟
اولین پیروز جنبش سبز در ماه بهمن بدون انجام تظاهرات خیابانی به دست آمد / جنبش سبز همچنان کابوس حکومت خامنهای دیکتاتور
پس از فراخوان جنبش سبز به از سرگیری اعتراضات مردمی در آستانه ۲۵ بهمن، حکومت خامنهای را ترس فرا گرفته است. خبرها حاکی بر این است که در اکثر نقاط کشور از تهران گرفته تا اردبیل و شهرهای دیگر، دسترسی به سرویس ایمیل یاهو و جیمیل ناممکن شده و دسترسی به سایت گوگل و گوگل پلاس هم امکانپذیر نیست [1]. این اقدامات حکومت تنها در راستای تلاش برای جلوگیری از اطلاعرسانی فعالین سبز ملت ایران برای حضو هر چه گسترده تر مردم در اعتراضات روزهای آخر بهمن میتواند معنی پیدا کند. غافل از اینکه این تلاش مذبوحانه خواهد بود و هفته هاست که جنبش سبز با روشهای خلاقانه خود از جمله دیوارنویسی، اسکناس نویسی، شبکههای اجتماعی، اطلاعرسانی حضوری میان دوستان و آشنایان و و و ... کار خود را انجام داده است. اولین پیروزی جنبش سبز ماه بهمن، بدون انجام تظاهرات خیابانی به دست آمد.
1
http://www.kaleme.com/1390/11/21/klm-90417/
1
http://www.kaleme.com/1390/11/21/klm-90417/
torsdag 9. februar 2012
سازمان مجاهدین خلق همکاری با اسرائیل را تکذیب کرد !
آبروریزی هم برای جمهوری اسلامی، هم برای مجاهدین خلق و هم برای حکومت اسرائیل
با افشاگری شبکه آمریکایی ان بیسی [1] از همکاری مجاهدین و اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای کشور، هم حکومت خامنهای دچار آبروریزی شدید شد و هم سازمان مجاهدین رجوی. آبروریزی برای حکومت از این نظر که با تمام ادّعاهای مقامات امنیتی رژیم، مجاهدین قادر بوده اند در قلب تهران متخصصین هستهای را به قتل برسانند. و آبروریزی برای مجاهدین چرا که یک بار دیگر ثابت شد که این سازمان حاضر است برای رسیدن به قدرت با هر حکومت و توطئه خارجی علیه کشور خود همراه شود. همان گونه که در جریان جنگ ایران و عراق همراه و همدست رژیم جنایتکار صدام شد. و در پایان، آبروریزی برای حکومت اسرائیل، چرا که به جای احترام به راهکارهای قانونی و منطبق با مصوبات سازمان ملل، به شیوههای تروریستی برای حل نگرانهای خود از برنامههای هستهای حکومت ایران متوصل شده است.
1
http://www.bbc.co.uk/persian/rolling_news/2012/02/120209_l10_nbc_iran_nuclear_assassinations.shtml
1
http://www.bbc.co.uk/persian/rolling_news/2012/02/120209_l10_nbc_iran_nuclear_assassinations.shtml
mandag 6. februar 2012
بیست و پنج بهمن، مذهبی، غیر مذهبی، جمهوری خواه، مشروطه خواه، کمونیست، لیبرال و... همه سبز هستیم
من به عنوان یک مخالف نظام پادشاهی، در آستانه ۲۵ بهمن، از هر گونه بحث و صرف انرژی در مورد مسائل گذشته پرهیز میکنم و از همه کاربران آزاده درخواست میکنم جدا از باورهای دینی و سیاسی، متحدانه در جهت هر چه گسترده تر شدن اعتراضات بهمن ماه عمل کنند. مگر غیر از این است که همه ما برای دموکراسی و نابودی دیکتاتوری حاکم بر کشور و ملت عزیز ایران فعالیت میکنیم؟ پس پیش به سوی ۲۵ بهمن ماه. زنده باد ملت ایران و برقرار باد دموکراسی پایدار برای همه ایرانیان دمکرات با هر دین و عقیده ای.
ننگ بر ظالمان، چه در دمشق، چه تهران
søndag 5. februar 2012
فقط در حکومت عدل سید علی !
آیا کشوری را سراغ دارید که در آن ۱۲ میلیارد دلار پول "گم" شده باشد ؟ آن هم توسط دولت آن کشور ! آیا کشوری را سراغ دارید که بارها در سیستم بانکی آن اختلاسهای نجومی انجام شده باشد اما یک وزیر آن دولت هم به خاطر این فجایع استعفا نکرده باشد؟ آیا حکومتی را سراغ دارید که دست و پای شهروندان خود را به خاطر جرائم مالی بسیار کوچکتری سلاخی کند و هزاران نفر را به خاطر مبالغ بسیار کمتر به زندان انداخته باشد، اما متهمین اختلاسهای نجومی هزاران میلیاردی راست راست راه بروند و در بالاترین پستهای مدیریتی کشور باقی بمانند؟ نه، باید گفت این فجایع فقط در یک کشور و تحت مسئولیت یک حکومت میتواند اتفاق بیفتد: حکومت سید علی خامنهای !
http://etedaal.ir/news/21769/default.aspx
http://etedaal.ir/news/21769/default.aspx
fredag 3. februar 2012
تلاش خامنهای برای استفاده از استراتژی قدیمی خمینی: ایجاد تنش بینالمللی و جنگ افروزی برای سرکوب معترضین و حل اختلافات و مشکلات داخلی حکومت
روح الله خمینی در اوائل به قدرت رسیدنش با مشکلات سیاسی جدی و گسترش اعتراضات داخلی مواجه شد، چه در درون حکومت و چه در بین تودههای مردم. بر اساس شواهدی که امروز وجود دارد، ثابت شده است که وی به رغم هشدارهای جدی صدام حسین، حاضر نشد دست از تحریک به شورش و اخلال در عراق بردارد و به استقبال از جنگ و خونریزی رفت. پس از آغاز جنگ هم همه شاهد بودیم که چگونه شروع به قلع و قمع معترضین و مخالفین سیاسی خود نمود و حکومت را "یک دست" کرد. اکنون علی خامنهای هم در شرایطی مشابه شرایط خمینی در اواخر سالهای دهه ۵۰ قرار دارد. اختلافات شدید درون حکومتی و گسترش روزافزون نارضایتی عمومی از حکومت وی و همچنین وجود خطر جدی که از سوی جنبش سبز ملت ایران حکومت و دیکتاتوری وی را تهدید میکند، میتواند انگیزه مناسبی برای پناه بردن به استراتژی مخوف و جنگ افروزانه خمینی باشد. سخنان امروز خامنهای در نماز جمعه تهران و حمله شدید وی به آمریکا و اسرائیل، در شرایطی که این دو کشور منتظر به دست آوردن فرصت و بهانه مناسب برای حمله نظامی به کشور ما هستند یادآور این موضعگیری تکان دهنده خمینی است که مهدی بازرگان روایت میکند:
«روزی در سال ۱۳۵۹ از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت کنم . وقتی به جلسه رفتم دیدم اقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند اقای دعایی گزارشی دارند. اقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی گاهی هرهفته مرا به وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و اشفتگی در عراق اعتراض مینمایند و من توضیح میدهم که اینها کار دولت ایران نیست و گروههای خودسرند که دنبال قدرتنمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض. اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به اقای خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) خودم شخصا به ایران میآیم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند من یک هیئت عالیرتبه به ایران میفرستم و یا دولت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات فیمابین حل شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی خواهم کرد. سپس اقای دعائی تاکید کرد که این آدمی است که حمله خواهد کرد. شورای انقلاب تصمیم میگیرد که اقای دعایی به اتفاق اقای مهندس بازرگان و اقای دکتر بهشتی برای بیان ماجرا و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا اقای دعایی شرح کامل ماجرا و نهایتاً تهدید صدام را بیان میکند رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند محلش نگذارید. سپس آقای مهندس بازرگان به استدلال میپردازد که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد بلکه از طرف مقابل ما حمایت خواهند کرد. از این گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائینتر و اهانتهای بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد و گروههای مختلف شده و میشود وضع بسیار نامناسبی دارد و بکلی فاقد روحیه لازم است. از این گذشته تسلیحات نظامی ما عمدتاً امریکایی است و با مشکلات میان دو کشور دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. بر اینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشورهای عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم. بنابراین باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم. رهبر انقلاب در پاسخ میگویند گفتم محلش نگذارید. مجدداً آقای دکتر بهشتی شروع به استدلال میکند اما آیتالله خمینی تا سخن او پایان گیرد تحمل نمیکنند و از جایشان برمیخیزند و برای بار سوم تکرار میکنند که گفتم محلش نگذارید و به طرف در اندرونی حرکت میکنند . اقای دعایی که بسیار ناراحت شده بود میگوید آقا من به بغداد نخواهم رفت. آقای خمینی که نزدیک در اندرونی رسیده بودند پس از تأمل کوتاهی رویشان را به طرف دعایی برگردانده و میگویند وظیفه شرعیات میباشد که بروی و بدون اینکه منتظر پاسخ شوند به قسمت اندرونی وارد میشوند. به شورای انقلاب برمیگردند و آقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالی که گریه میکرده است میگوید به خدا قسم او (صدام) حمله خواهد کرد.»1
1
onsdag 1. februar 2012
تازه فهمیدم چرا باربی آمریکایی ممنوع شد !
Abonner på:
Innlegg (Atom)