شاید پاسخ این سوال برای بسیاری از هموطنان بسیار بدیهی و مثبت باشد. ولی بارها شاهد آن بوده ایم که برخی هموطنان غیر مذهبی / ضد مذهب، هنگامی که با مذهبیهایی برخورد کرده اند که معتقد به دموکراسی و ملاک بودن رای اکثریت جامعه برای تعیین قوانین و سیاستهای حاکم بر کشور هستند، آن را کافی نمیدانند و اعلام میکنند که کافی نیست و باید " جدائی دین از سیاست " را هم قبول کنید. آیا این روی دیگر آن سکه نیست که مذهبیها برای دیگران این شرط را بگذارند که " دموکراسی را قبول دارند، به شرط آنکه دینی باشد "؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که ما ایرانیان پس از تجربه سالیان سال دیکتاتوری شاه " غیر اسلامی " و شیخ " اسلامی " بر سر یک دموکراسی بدون هیچ پیش شرط یا پسوندی توافق کنیم؟ آیا ما هر بار باید از یک نوع دیکتاتوری به نوعی دیگر از دیکتاتوری بغلتیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که به دموکراسی و رای ملت احترام بگذاریم، هر چند که آن رای تمام خواستها و ایدهآلهای ما را در بر نگیرد؟ آیا حتا در کشورهای غربی که جزو دموکراتیکترین کشورهای جهان محسوب میشوند همه انتخابات و قوانین و سیاستها بر وفق مراد همه است؟ فراموش نکنیم که فاجعه در کشور ما از زمانی آغاز شد که رای و اراده ملت نادیده گرفته شد و با توجیهات مختلف زیر پا گذاشته شد. دیکتاتوری حاکم بر کشور ما همانند همه دیکتاتوریهای دیگر دیر یا زود رفتنی است، مهم آن است که پس از آن چه نوع نظامی بر کشور حاکم شود. بیاییم برای آینده ایران آماده شویم و همه از هر طیف و عقیده و دین و بینشی که هستیم بر سر یک اصل توافق کنیم: دموکراسی و رای ملت ! و هر ایدهآلی را هم که برای جامعه مفید میدانیم بر اساس همین اصل پیش ببریم، در غیر این صورت دموکراسی را نقض کرده ایم و آن ایدهآل هر چند هم که زیبا باشد، تبدیل به ضد خود و زشت میشود چرا که به ملت تحمیل شده است ...
tirsdag 27. november 2012
آیا مذهبیهای دمکرات هم حق برخورداری از حقوق سیاسی در یک دموکراسی را دارند؟
شاید پاسخ این سوال برای بسیاری از هموطنان بسیار بدیهی و مثبت باشد. ولی بارها شاهد آن بوده ایم که برخی هموطنان غیر مذهبی / ضد مذهب، هنگامی که با مذهبیهایی برخورد کرده اند که معتقد به دموکراسی و ملاک بودن رای اکثریت جامعه برای تعیین قوانین و سیاستهای حاکم بر کشور هستند، آن را کافی نمیدانند و اعلام میکنند که کافی نیست و باید " جدائی دین از سیاست " را هم قبول کنید. آیا این روی دیگر آن سکه نیست که مذهبیها برای دیگران این شرط را بگذارند که " دموکراسی را قبول دارند، به شرط آنکه دینی باشد "؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که ما ایرانیان پس از تجربه سالیان سال دیکتاتوری شاه " غیر اسلامی " و شیخ " اسلامی " بر سر یک دموکراسی بدون هیچ پیش شرط یا پسوندی توافق کنیم؟ آیا ما هر بار باید از یک نوع دیکتاتوری به نوعی دیگر از دیکتاتوری بغلتیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که به دموکراسی و رای ملت احترام بگذاریم، هر چند که آن رای تمام خواستها و ایدهآلهای ما را در بر نگیرد؟ آیا حتا در کشورهای غربی که جزو دموکراتیکترین کشورهای جهان محسوب میشوند همه انتخابات و قوانین و سیاستها بر وفق مراد همه است؟ فراموش نکنیم که فاجعه در کشور ما از زمانی آغاز شد که رای و اراده ملت نادیده گرفته شد و با توجیهات مختلف زیر پا گذاشته شد. دیکتاتوری حاکم بر کشور ما همانند همه دیکتاتوریهای دیگر دیر یا زود رفتنی است، مهم آن است که پس از آن چه نوع نظامی بر کشور حاکم شود. بیاییم برای آینده ایران آماده شویم و همه از هر طیف و عقیده و دین و بینشی که هستیم بر سر یک اصل توافق کنیم: دموکراسی و رای ملت ! و هر ایدهآلی را هم که برای جامعه مفید میدانیم بر اساس همین اصل پیش ببریم، در غیر این صورت دموکراسی را نقض کرده ایم و آن ایدهآل هر چند هم که زیبا باشد، تبدیل به ضد خود و زشت میشود چرا که به ملت تحمیل شده است ...
lørdag 24. november 2012
توصیهای مهم به کاربران بالاترین: برای کسانی که نمیشناسید دعوتنامه نفرستید
کاربرانی در بالاترین پیدا شده اند که علنا به قربانیان حکومت توهین میکنند ( یا با فرستادن لینکهای آلوده اقدام به " فیشینگ " و دزیدن شناسههای دیگران میکنند ). این کاربران پس از کلی گزارش شدن و رفتن رو اعصاب دیگران، حسابشون بسته میشه. اما دوباره پس از مدت کوتاهی با حساب جدید بر میگردنند و روز از نو روزی از نو. دوستان در فرستادن دعوتنامه برای دیگران دقت کنید و بدون شناخت کافی به کسی اطمینان نکنید.
torsdag 22. november 2012
اکنون فقط یک فرمان حکومتی دیگر باید صادر کنی !
سید علی، ناخواسته، فرمان به خیابان آمدن " جنوب شهریها " و پیوستنشان به جنبش سبز را صادر کردی ! اکنون فقط یک فرمان حکومتی دیگر باید صادر کنی ! و آن هم تا دیر نشده ! چرا که این بار که مردم به خیابانها بریزند دیگر کاری از دستت بر نخواهد آمد. زیرا آن قشری که " سردار قاسمی " با نگرانی میگفت اگر به میدان بیاید کار حکومت تمام است، اکنون آب پاک روی دستشان ریختی و دعوت به شورششان کردی ! آنها زیر بار سیاستهای فاجعه بار دولت دست نشانده تو و گرانی و بیکاری و تورم بی سابقه دارند خورد میشوند ! اکنون تنها کار عاقلانهای که میتوانی انجام دهی، این است که با یکی از آن احکام حکومتی خود که بارها به مجلس و دیگر ارگانهای حکومتیت امر و نهی کرده ای، به مامورانت دستور دهی رهبران جبنش سبز و دیگر زندانیان سیاسی را آزاد کنند تا موسوی و کروبی دولت موقت را برای برگزاری انتخابات آزاد تشکیل دهند. این کار را باید الان انجام دهی، چرا که فردا که میلیونها کارگر و زحمتکش که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و با فرمانی که صادر کردی دیگر امیدی برای بهبود اوضاع برایشان باقی نمانده در کنار میلیونها حامی جنبش سبز به خیابانها ریختند، برای تسلیم شدن دیر است. همانگونه که برای شاه دیر شد و صدای مردمش را وقتی شنید که میلیون میلیون در خیابانها همانند دریائی خروشان در آمده بودند و کوچکترین کاری از ارتش تا به دندان مسلح او بر نیامد !
اوج همدلی میان مردم ایران و " امام خامنهای " : ۸۶ % خواستار سوال مجلس از احمدی نژاد در نظرسنجی صدا و سیما !
علی خامنهای در آخرین سخنانش دستور عدم پیگیری طرح سوال از رئیس دولت دستنشانده اش در مجلس را صادر کرد. این در حالی است که تنها ۱۴% مردم در نظرسنجی صدا و سیما اعلام کرده اند که با منتفی شدن طرح سوال موافق هستند. [۱]
آیا به این روشنی میشود دید که درد مردم و دغدغههای سید علی هیچ ربطی به یکدیگر ندارند؟ مگر غیر از این است که این مردم عادی هستند و نه خامنهای و نوکرانش که هر روز باید بار گرانی و تورم و بیکاری و هزار مشکل اقتصادی و اجتماعی که نتیجه سیاستهای فاجعه بار دولت " امام زمانی " احمدینژاد است را بر دوش بکشند؟
آیا این نظر سنجی بار دیگر ثابت نمیکند که " ولی فقیه " و افکارش هیچ گونه پایگاهی در میان ملت زجر کشیده ایران ندارد؟ این واقعیت را البته اکثریت بسیار بالایی از مردم میدانند و آن را به اشکال مختلف از جمله با حمایت گسترده از جنبش سبز و رهبران آن نشان داده اند. اما شاید روی آن بخش کوچکی از جامعه ایران که به دلیل تبلیغات دروغ حکومت کوچکترین توهمی بر " مردمی " بودن خامنهای و دولتش دارند، تاثیر مثبت و آگاه کننده بگذارد.
onsdag 21. november 2012
خلاصه سخنان رهبر معظم انقلاب خامنهای در رابطه با طرح سوال از ریس جمهور محترم انقلاب
" ریش سفیدی دارم، تن علیلی دارم، تنها دست آورد سیاسی هشت سال اخیر من هم که با هزار ترفند و خونریزی به دست آمده، شخص آقای مموتی است ! با سوالهای زشت این دست آورد بزرگ را مغشوش نکنید ! "
tirsdag 20. november 2012
این بار کدام یک در دفترچه خاطرات کدام یک یادگاری مینویسد؟
دو همبند سابق، دو زندانی سیاسی کنونی، دو شیوه تفکر سیاسی ، اما هر دو در اعتصاب غذا در اعتراض به یک چیز:
بی عدالتی و ظلم ...
خیلی وقت پیش نبود که مهدی خزعلی در وبسایتش خاطرههایی از همبندان خود در زندان را منتشر میکرد و یاد آنان را گرامی میداشت. از جمله آن عزیزان، ابوالفضل عابدینی بود: دیروز تولد ابوالفضل عابدینی بود، انگار همین دیروز بود که صدایش از راهروی بند 350 به گوش می رسید، به دنبالم می گشت، برای جام رمضان و مسابقات پینگ پنگ، با انرژی وصف ناشدنی، جدول مسابقات را تا فینال تنظیم و همه بچه ها را از اتاق هایشان برای مسابقه فرا می خواند، فکر می کنم روز بیست و چهارم اعتصاب غذا بود و بعد از ظهر رمضان، فشارم 9/6 بود، همان روز ی که پزشک برایم سرم تجویز کرد و من نپذیرفتم، افسر نگهبان آمد و به وکیل بند سپرد که اگر حالم بد شد، سریع مرا به بهداری برسانند، ابوالفضل در راهرو صدایم می کرد و من نای پاسخ نداشتم، تا دوستان وضع و حالم را برایش گفتند و رفت.
برایش 11 سال بریده بودند، اما انگار نه انگار! او در بند 350 زندگی خود را می کرد،گویی حاکم و قاضی و داروغه اسیر اویند، او به رتق و فتق امور امپراتوری خود مشغول و والی را مستاصل کرده بود. محتسب را به هیچ می انگاشت، ایکاش ذره ای از وجودش در جوانهای ما باشد، ایکاش دانشجویان ما از او الگو گیرند. من اگر جای دانشجویان بودم، در آغاز ترم، طی درخواست مکتوب از مسئولین می خواستم تا مرا هم به جرم مشترکی که با ابوالفضل مرتکب شده ام به او ملحق نمایند! تا درس آزادگی را در کلاس متولد اول مهر بیاموزم.
جوانان دانشجو؛ فرزندان من؛ ابوالفضل به جرمی در محبس است که همه ما در آن شریکیم، تمامی کسانی که 25 خرداد در خیابان بودند در این جرم شریکند، اگر همه در یک حرکت مدنی تقاضای عدالت در قضا و ملحق شدن به زندانیان را بنمایند، صورت مسئله عوض می شود و جای متهم و شاکی نیز!
بگذریم... ابوالفضل نیز در دفتر خاطرات من صفحه ای دارد، که تقدیم حضورتان می شود:
1390/7/2 مهدی خزعلی
...........................................یادگاری ابوالفضل عابدینی در دفتر خاطرات من:............................................................
به نام خداوند جان و خرد
موری بر تنه درختی لانه داشت، آوندی از آن درخت، چونان جویباری از کنار آن لانه می گذشت، و همواره بر مور زمزمه می کرد. روزی آن مور به پی جویی برخاست و با سنگینی خود، رو به پایین نهاد و همراه آوند برفت تا به ریشه های درخت . همراه آن ریشه ها ژرفای زمین را کاوید و با دانش بسیار به لانه بازگشت، او می دانست که آوند آن همه آب و خوراک را چگونه از دل خاک برمی گیرد.
مور دانشمند، روزی شاهین تیزبینی را از دانش خود با خبر ساخت، شاهین گفت:" راست است، چنین می آورند، اما می دانی کجا می برند؟ و می دانی اگر برای آن "بردن" نبود، هرگز نمی آوردند؟ " شهید دکتر محمد رضا عاملی تهرانی"
دوست فرهیخته و هموطن گرامی ام دکتر خزعلی؛
دورادور شما را می شناختم و شجاعت شما را همواره ستایش می کردم. شجاعت شما و افرادی چون شما در راه ایران و ملت رنج کشیده ایران دیری نخواهد پایید که به ثمر می نشیند و چه زیباست آن روز ایران ما.
در پایان: پیروزی جنبش سبز ما نزدیک است.
ابوالفظل عابدینی
اوین – بند 350
20/5/1390
[1]
******************************************************************************
آری، دو همبند سابق، دو زندانی سیاسی کنونی، دو شیوه تفکر سیاسی ، هر دو در اعتصاب غذا در اعتراض به یک چیز: بی عدالتی و ظلم ... این بار کدام یک در دفترچه خاطرات کدام یک یادگاری مینویسد؟
mandag 19. november 2012
ادعایی عجیب علیه رمزی کلارک و بنیصدر !
چندی پیش مطلبی را عدّهٔای از طرفداران رضا پهلوی در فضای مجازی میچرخاندند که در آن ادعا میشد رمزی کلارک مأمور آمریکاییها در جمع حامیان انقلاب ۵۷ بوده است. [۱] و به این شیوه سعی در حمله به بنیصدر کرده بود. قبل از هر چیز، زمان نشان داد که بنیصدر و بسیاری دیگر از انقلابیون اشتباه بزرگی در اعتماد کردن به شخص خمینی انجام دادند و خود بنیصدر نیز بارها به این اشتباه خود اعتراف کرده است. اما اینکه ادعا شود رمزی کلارک که خود سابقه طولانی در انتقاد از سیاستهای آمریکا را دارد در آن مقطع مأموریت و پست دولتی را عهده دار بوده است هیچ مدرکی برایش ارائه نشد. آیا صرف اینکه فردی آمریکایی در جمعی شرکت کند میشود مأمور آمریکایی؟ این شیوهها چه تفاوتی با روش معمول در کیهان حسین شریعتمداری یا صدا و سیمای خامنهای دارد؟ آیا کار به آنجا رسیده است که هر کس میتواند هر مطلب بی پایه و اساسی را به خورد کاربران مجازی بدهد؟ شاید بد نباشد که رضا پهلوی کمی هم وقت برای سمینارهای آموزشی برای طرفداران خود بگذارد تا اینگونه بیگدار به آب نزنند. این شیوه رفتار طرفداران رضا پهلوی، قبل از هر چیز به خود وی صدمه میزند.
søndag 18. november 2012
امروز نماد اتحاد، میهن پرستی و انسان دوستی در دیار سرداران ملی ایران به محاکمه کشیده میشود !
امروز ۲۱ هموطن امدادگر با اتهاماتی واهی و سراسر دروغ و جعل در " دادگاه انقلاب " تبریز محاکمه میشوند. [۱]
هموطنانی که در پی فاجعه زلزله آذربایجان شرقی جهت امدادرسانی و کمک به هموطنان بلا دیده خود به این دیار شتافتند. عزیزانی که از سراسر ایرانزمین، با زبانها و ادیان مختلف، فارس و کرد و ترک و مسلمان و بهائی، فقط بر پایه انسان دوستی و وطنپرستی یک دل و یک صدا شدند. آری، آنان نمادی از اتحاد و همبستگی ملی ما ایرانیان هستند. نمادی که حکومت " ولی فقیه " آن را بر نتافت و امروز آن را به میز محاکمه میکشاند: حسین رونقی ملکی، حسن رونقی ملکی، بهروز علوی، حمیدرضا مسیبیان، فرید روحانی، واحد خلوصی، شایان وحدتی، نوید خانجانی، مسعود وفابخش، هومن طاهری، سپهر صاحبان، دانیال حسنی، علی محمدی، مرتضی اسمائیلپور، محمد ارجمندی راد، محمداسماییل سلمانپور، محمدامین صالحی، محسن صامعی، میلاد پناهی بود، امیر روناسی، بهرام شجاعی...
اسرائیل تا زمانی که به مرزهای مورد تایید سازمان ملل بر نگردد کشور فلسطین را به رسمیت نشناسد محکوم است !
متاسفانه بار دیگر شاهد جنگی دیگر میان فلسطینیان و اسرائیلیها هستیم. جنگی که در آن فقط مردم آنان بیشترین خسارت را میبینند و رهبران تصمیم گیرنده و سیاست گذار در پناه گاههای امن خود در حال جنگ افروزی و کینه کاشتن علیه یکدیگر هستند. حکومتهای فرصت طلب منطقه امثال حکومت خامنهای نیز فقط به دنبال گرفتن ماهی از این آب گلآلود هستند و هیچ گاه حامی واقعی صلح و دوستی بین این دو ملت زجر کشیده نبوده و نیستند. اما با این وجود یک واقعیت را نمیشود ندیده گرفت: در اشغال بودن مناطق زیادی از سرزمین فلسطینیان توسط اسرائیل بر خلاف مصوبات سازمان ملل. [۱] و تا زمانی که حکومت اسرائیل از این مناطق بدون هیچ قید و شرطی عقب نشینی نکند و کشور فلسطین را به رسمیت نشناسد، مسئولیت اصلی این فجایع را عهده دار خواهد بود و محکوم است.
تصویر اول: تصمیم سازمان ملل در ۱۹۴۸ (رنگ سبز = اراضی فلسطینیان) تصویر دوم: شرایط امروزی
lørdag 17. november 2012
مشکل: نقض حقوق بشر تمام مردم ایران توسط مسئولینی از تمام اقوام ایران / راه حل: همبستگی تمام مردم ایران برای ریشه کن کردن تمام ظلمها
بارها شنیده ایم که صحبت از ظلم به این یا آن قوم ایرانی به میان آمده است. که البته تمام این ظلم و ستمها محکوم است و همه باید تلاش کنیم تا با دیکتاتوری حاکم بر کشور مان که مسئول اصلی ایجاد این بی عدالتیها است مقابله کنیم. اما نکته قابل تعملی که بارها شاهد مطرح شدنش بوده ایم، این است که این ظلم و ستمها از طرف یه قوم ایرانی، فارس ها، نسبت به اقوام دیگر است ! که در این رابطه باید خاطر نشان کرد سیستم دیکتاتوری حاکم، فقط از فارسها تشکیل نشده است که هیچ، حتا بالاترین مقام سیاسی کشور بیش از ۲۰ سال است که در اختیار یک ایرانی "غیر فارس " است. همانگونه که جنایتکارترین و دزدترین مسئولین این حکومت نیز از اقوام مختلف ایرانی بوده و هستند: اسدلله لاجوردی، صادق خلخالی، غلامرضا حسنی، محمد رضا رحیمی و ... در تتیجه مسئولیت نقض گسترده حقوق بشر در ایران، فقط متوجه یک قوم نیست، و راه حل آن نیز همبستگی و همکاری بیش از پیش همه اقوام ایرانی است. به امّید ایرانی آزاد، آباد و سرشار از عدالت و دوستی برای همه ایرانیان از هر دین و زبان و تفکری.
fredag 16. november 2012
سید علی گشت و گشت و هیچ چیزی علیه موسوی پیدا نکرد، دست به " مستند سازی " زد !
نزدیک به دو سال است که حکومت خامنهای تمام تلاش خود را برای تخریب میر حسین موسوی (در حالی که وی در حصر است و امکان دفاع از خود را ندارد!) و پیدا کردن نقطه سیاهی در پرونده وی انجام داده است. هر اتهامی هم به او وارد کرده است به او نچسبیده و آنقدر بی پایه و اساس بوده که حتا جرأت مطرح کردن آن در بیدادگاههای خود را هم نداشته است ! در نتیجه تنها راهی که برایش مانده رفتن به ۳۰ سال پیش و ساختن فیلمهای به اصطلاح " مستند " مانند " اسرار آیت " برای تخریب و اتهامزنی به موسوی است ! [۱] سوال اینجاست، اگر به این اتهامات اعتقاد داری و میتوانی آنها را ثابت کنی، چرا خود میر حسین را به صدا و سیمای میلی ت نمیآوری تا او را در انظار عموم متهم و محکوم کنی؟ از چه هراس داری؟ میترسی چه را افشا کند؟ در غیر این صورت اعتبار این به اصطلاح مستند همانقدر خواهد بود که مستند ندا را برای ماستمالی جنایات مزدورانت در خیابانهای تهران ساختی ! [۲]
هشدار به کاربران فیسبوک: ارتش سایبری در اقدامی هماهنگ لوگوی این صفحات فیسبوک را تغییر داده است
ارتش سایبری در اقدامی هماهنگ لوگوی این صفحات فیسبوک را تغییر داده است. لطفا اگر در این گروهها با اسم و مشخصات در داخل ایران عضو هستید یا به هر دلیل دیگری برایتان اهمیت دارد، خارج شده و گزارش بفرستید!/ معلوم نیست که این صفحات از پیش در دست ارتش سایبری بودهاند یا تازه هک شدهاند!
1)
https://www.facebook.com/tahrim.sabz
2)
https://www.facebook.com/Artshsabziran?fref=pb
3)
https://www.facebook.com/Freekarroubi?fref=pb
4)
https://www.facebook.com/pages/Green-Light/461289230596?fref=pb
5)
https://www.facebook.com/greenpartyofiran?fref=pb
6)
https://www.facebook.com/jebhe.persiangulf?fref=pb
7)
https://www.facebook.com/Nafarmany?fref=pb
8)
https://www.facebook.com/IR.G.ARMY?fref=pb
9)
https://www.facebook.com/nasl.sokhteh?fref=pb
10)
https://www.facebook.com/pages/Darush-afshar/369946343039485?fref=pb
11)
https://www.facebook.com/pages/فعالان-ملی-مذهبی/157797967649473?fref=pb
12)
https://www.facebook.com/Religion.camp?fref=pb
13)
https://www.facebook.com/JwananAslahTlbAyran?fref=pb
14)
https://www.facebook.com/IRANIAN132?fref=pb
onsdag 14. november 2012
پلیس سید علی متاسف است !
احمد رضا رادان، از سوی پلیس حکومت خامنهای ادعا کرده است که از مرگ ستار بهشتی متاسف است ! [۱] جناب رادان، آیا جنابعالی فقط از مرگ ستار متاسف هستی؟ از دستگیر شدنش فقط به جرم وبلاگنویسی و بیان نظرات و حرف دلش متاسف نیستی؟ از شکنجه شدن وحشیانه اش توسط ماموران سید علی متاسف نیستی؟ از به گروگان گرفته شدن خانواده این عزیز و تهدیدات سگان " ولی فقیه " علیه آنان متاسف نیستی؟ از صدها و هزاران جنایت دیگری که ماموران حکومت ولی نعمتت علیه مردان و زنان و پیران و جوانان بی دفاع این مرز و بوم انجام داده اند متاسف نیستی؟ از جنایات تکاندهنده کهریزک که خودت از متهمان پرونده بودی متاسف نیستی؟ [۲]
از مزدوری کردن برای فرد مریض، عقدهای و شیادی مانند سید علی خامنهای متاسف نیستی؟ کسی که امثال تو و جانیان دیگر را به عمد و کاملا برنامه ریزی شده بر جان و مال و ناموس مردم ایران تحمیل کرده است تا با وحشیگریهایتان هر چه بیشتر فضای رعب و وحشت و خفقان ایجاد کند؟ نه متاسف نیستی، چرا که اگر بودی و ذرهای وجدان و شرف و صداقت در وجودت بود سالها پیش از خدمت به حکومت سید علی جلّاد استعفا داده بودی و اکنون یکی از بالاترین مقامات امنیتی و سرکوبگری را عهده دار نبودی ! تا خود فروشانی مانند تو و دیکتاتورهایی مانند سید علی بر کشور حاکم هستند ستار و ستارها قربانی تهدید، زندان، شکنجه و یا مرگ خواهند شد ! ننگ بر تو و ارباب شیاد و جنایتکارت !
mandag 12. november 2012
جناب لاری جانی ! این فیلمها قبلان بازی شده، خودتی !
در خبرها آمده است که صادق لاریجانی (ملقب به لاری جانی !)، دستور رسیدگی به قتل ستار بهشتی را صادر نموده و در پی آن ۳ نفر باز داشت شده اند ! [۱] باید خدمت ایشان عرض کرد قبلان در رابطه با جنایات دیگر ماموران حکومت همین فیلمها برای وقت کشی و منحرف کردن افکار عمومی از مسئول و متهم اصلی این پرونده ها، که همانا رئیس و "ولی فقیه" آن ماموران میباشد، توسط بیداد گاههای سید علی اجرا شده است ! از قتلهای زنجیرهای گرفته [۲] تا پرونده جنایات کوی دانشگاه [۳] تا پرونده زهرا بنی یعقوب [۴] تا پرونده زهرا کاظمی [۵] تا پرونده جنایات کهریزک ! [۶] کدامش به نتیجه رسید؟ کدامش به محکومیت و مجازات عاملان و آمران این جنایات انجامید؟ مگر کسی غیر از شخص علی خامنهای و مزدورانش از به نتیجه رسیدن این پروندها جلوگیری کردند؟ پس بیخود دست و پا نزن ! متهم پرونده بدون کوچکترین تحقیقی بر عالم و آدم شناخته شده است: سید علی حسینی خامنهای، فرزند سید جواد، شخص دیکتاتور حاکم بر ایران !
søndag 11. november 2012
برخورد دوگانه مجاهدین و سلطنت طلبان با رنگ " سبز "
به خاطر دارم که زمانی که جنبش سبز در خیابان ها حضور میلیونی دا شت مریم رجوی و رضا پهلوی هم در انظار عمومی با روسری یا کراوات سبز ظاهر میشدند. و هواداران آنان شعار میدادند " سبزم، اما سبز برانداز ". اما حالا که جنبش سبز حضور خیابانی ندارد همگی به رنگ سبز حساسیت پیدا کرده اند و حتا از اینکه کسی به ستار بهشتی عزیز " سبز " بگوید عصبانی میشوند و این را " مصادره کردن " این هموطن جانباخته توسط " سبز ها " مینامند. مگر غیر از این است که ستار بهشتی عزیز هم میتواند در طیف سبز های برانداز قرار داشته باشد؟ پس دیگر چرا اینقدر به رنگ سبز حساسیت نشان میدهید؟
آیا رنگ سبز فقط تا زمانی ارزش دارد که رهبران شما بتوانند با آن عکس بگیرند؟ و زمانی که آنان کراوات و روسری سبز خود را کنار گذاشتند همه چیز تمام میشود؟
جناب مجلس ! زحمت نکشید، عالم و آدم میدانند مقصر اصلی قتل ستار بهشتی کیست !
در پی واکنشهای گسترده داخلی و خارجی به قتل جنایت کارانه ستار بهشتی توسط گماردگان " ولی فقیه " و انتشار شهادت نامه ۴۱ زندانی سیاسی در تایید شکنجههای وحشیانهای که بازجویان بر ستار عزیز اعمال داشته اند [۱] مجلس شورای خامنهای مجبور به واکنش و تشکیل کمیسیون تحقیق شد ! که البته همه میدانیم اینگونه کمیسیونها و تحقیقات بیشتر برای حفظ ظاهر و فرستادن افکار عمومی به دنبال نخود سیاه است تا این جنایت را هم همانند جنایات دیگر حکومت خامنهای به مرور زمان ماست مالی کنند ! کیست که نداند مسول اصلی تمام این فجایع چه کسی است؟
عالم و آدم میدانند عامل اصلی قتل ستار بهشتی کسی است که پایه و اساس حکومتش بر اساس ایجاد رعب و وحشت و شکنجه و قتل بوده و هست تا به این طریق بتواند ملت ایران را که خود بهتر از هر کسی میداند از حکومت وی بیزار و متنفر هستند را کنترل کند. کسی که در حکومتش افراد پلیدی مانند مصطفی پور کاظمی و محمد رضا نقدی و سعید مرتضوی و دیگر جنایتکاران هر روز پست و مقام جدیدی میگیرند ! جناب مجلس ! خودتان هستید ! مقصر اصلی تمام دزدیها و جنایات ماموران حکومت، کسی نیست جز ارباب و رئیس آنان و شما ، شخص علی خامنهای ! و تا زمانی که وی و حکومت ننگین وی زمام امور کشور را بر عهده دارد باز هم باید شاهد جان باختن ستارها و سهرابها و نداها و هالهها باشیم !
torsdag 8. november 2012
ستار جان، اطلاع رسانی میکنیم ، صدایت خاموش نشد، رساتر شد !
onsdag 7. november 2012
پیروزی باراک اوباما و تسلیت به حسن داعی الاسلام و نئو کانها !
روابط
حسن داعی الاسلام و نئوکانهای تندرو و جنگ طلب مساله جدیدی نیست. در یکی
از ایمیلهای ردّ و بدل شده بین
وی
و یکی از سیاستمداران
تندرو آمریکا که در بیبیسی افشا شد، [۱] صحبت از همکاری برای ضربه زدن به باراک اوباما در جریان دوره قبلی ریاست جمهوری آمریکا بود. پس جا دارد اکنون که پیروزی باراک اوباما برای بار دوم اعلام شده است تسلیتی خدمت آقای داعی الاسلام و همکاران جنگ طلب آمریکایی اش عرض بشود !
tirsdag 6. november 2012
سید علی، چه احساسی به تو دست داد؟
سید علی، خبر پرپر کردن گلی دیگر از گلهای پاک ملت ایران را توسط مزدورانت شنیدی؟ چه احساسی به تو دست داد؟ احساس رضایت؟ احساس غرور؟ احساس قدرت؟ احساس عظمت؟ هر احساسی داری بدان که هیچ چیز نیستی جز فردی مریض و حقیر ! که مامورانت جوان نان آوار و بی دفاع یک خانواده را در اوج توحش و بی شرفی زیر شکنجه به قتل رساندند ! فقط بدان که هیچ حکومت جنایتکاری در طول تاریخ دوام نداشته است. خودت هم اگر همین روزها به زندگی ننگینت پایان دهی، خانواده و فرزندانت که این همه جنایت را میبینند و لب از لب نمیگشایند در فردای فروپاشی حکومتت باید پاسخگوی این جنایات باشند ! دور نیست آن روز ! مطمئن باش !
mandag 5. november 2012
جناب حسن داعی الاسلام، فقط گروههای چپ حامی خمینی نبودند، مجاهدین خلق هم از خمینی حمایت کردند !
حسن داعی الاسلام در یکی از جدیدترین اظهاراتش نقش مجاهدین و حمایت آنان از خمینی در سالهای اول انقلاب را ندیده گرفت و برای کوبیدن چپها به حمایت بعضی از آنان از خمینی در گذشته اشاره کرد. [۱] جناب داعی ! همراهیهای مستقیم و غیر مستقیم شما با مجاهدین بی سابقه نیست، [۲] اما اینگونه سانسور تاریخ و خود را به ندیدن زدن در رابطه با حمایت مجاهدین از خمینی [۳] حتا پس از جنایات وی چه علیه کارگزاران حکومت شاه [۴] چه در ترکمن صحرا [۵] و چه در کردستان [۶] واقعا نوبر ست ! همکاریهای ننگین مجاهدین با یکی دیگر از جنایت کارترین دیکتاتورهای منطقه به جای خود ! [۷] شما تصور کردید با یک دسته مجاهد شستشوی مغزی شده و بی اطلاع از همه چیز در قرارگاه اشرف روبرو هستید؟
søndag 4. november 2012
منبع فاطر نیوز کجاست ؟ سخنانی که حتا در وبسایت رسمی خاتمی هم منتشر نشده است !
" خبر آنلاین " به نقل از " فاطر نیوز " سخنانی را به محمد خاتمی نسبت داده است که حتا در وبسایت رسمی خاتمی نیز نیامده است. [۱] چگونه میتوان از صحت این ادعاهای عجیب اطمینان داشت؟ فراموش نکنیم که در همین چند روز اخیر خاتمی در سخنانی به صراحت از موسوی و کروبی حمایت کرده بود و خواستار آزادی آنان شده بود. [۲]
حکومتی که در مهمترین مساله و چالش بینالمللی خود به تناقض گویی بیفتد، یعنی به آخر خط رسیده است !
فشارها و تحریمهای خارجی و سؤ مدیریت شدید دولت و دیگر ارگانهای تحت کنترل " ولی فقیه " اقتصاد " جمهوری اسلامی " را به مرز ورشکستگی و کل حکومت را در سرازیری سقوط قرار داده است. در چنین شرایطی تنها راهی که برای سید علی برای افزودن چند صباحی به عمر حکومت ننگینش وجود دارد، کوتاه آمدن بر سر مسأله هسته ای و نوشیدن " جام زهر " است. به نظر میرسید که این عقبنشینی با اعلام علنی توقف غنی سازی ۲۰ درصدی توسط یک عضو هیات رییسه کمیسیون امنیت ملی مجلس خامنهای انجام شده باشد. [۱]
ولی بلافاصله پس از این خبر، خبر گذاری سپاه پاسداران (فارس) با ارجاع به یک " منبع آگاه " این خبر را تکذیب کرد. [۲] اینکه کدام یک از این دو منبع حقیقت را گفته باشند و کدام یک دروغ به زودی روشن خواهد شد، اما چیزی که واضح است: حکومتی که در مهمترین مساله و چالش بینالمللی خود نتواند شفاف عمل کند و به تناقض گویی بیفتد، یعنی به آخر خط رسیده است !
lørdag 3. november 2012
بالاترین گرامی ! اگر برای مشکلات و اعتراضات کاربرانت اهمیتی قائل نیستی، لطفا رسما اعلام کن تا تکلیفمان را بدانیم !
بالاترین گرامی ! به ایمیلها که به جز " جواب اتوماتیک " پاسخی نمیدهی، " پشتیبانی " هم که کار نمیکند، پس کاربران چگونه مسائل و مشکلات را با مدیریت در میان بگذارند و پاسخ لازم را بگیرند؟ همه ما کاربران در طول فعالیت خود در بالاترین، کمابیش پیشنهادات یا انتقادات و اعتراضاتی در رابطه با عملکرد بالاترین داشته ایم. اما متاسفانه این سایت آنگونه که باید و شاید در ایجاد امکان برای دریافت واکنشهای کاربران و پاسخ گویی به آنان تلاش نکرده است، و اگر هم در مقطعی تلاشی کرده است، گذرا و بی ثبات بوده است.
آیا زمان آن فرا نرسیده است که بالاترین بخش " پشتیبانی " دوباره راهاندازی کند و بالایار یا بالا یارانی را ویژه این بخش به کار گیرد تا کاربران به صورت زنده و مستقیم بتوانند مشکلات خود و یا اشکالات سایت را با آنان در میان گذاشته و سریعاً پاسخ بگیرند؟ امیدوارم بالاترین هر چه زودتر با ایجاد اینچنین بخشی نشان دهد که برای کاربران خود ارزش قائل است و به مسائل و مشکلاتی که برای آنان پیش میاید اهمیت میدهد. در غیر این صورت با این شیوه مدیریت، هیچ بعید نیست که به محض ایجاد شدن یک لینکدونی جدید و رقیب برای این سایت، شاهد باشیم که کاربران دسته دسته اینجا را ترک خواهند کرد و بالاترین بماند و فقط یک نام !
Abonner på:
Innlegg (Atom)