شاید پاسخ این سوال برای بسیاری از هموطنان بسیار بدیهی و مثبت باشد. ولی بارها شاهد آن بوده ایم که برخی هموطنان غیر مذهبی / ضد مذهب، هنگامی که با مذهبیهایی برخورد کرده اند که معتقد به دموکراسی و ملاک بودن رای اکثریت جامعه برای تعیین قوانین و سیاستهای حاکم بر کشور هستند، آن را کافی نمیدانند و اعلام میکنند که کافی نیست و باید " جدائی دین از سیاست " را هم قبول کنید. آیا این روی دیگر آن سکه نیست که مذهبیها برای دیگران این شرط را بگذارند که " دموکراسی را قبول دارند، به شرط آنکه دینی باشد "؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که ما ایرانیان پس از تجربه سالیان سال دیکتاتوری شاه " غیر اسلامی " و شیخ " اسلامی " بر سر یک دموکراسی بدون هیچ پیش شرط یا پسوندی توافق کنیم؟ آیا ما هر بار باید از یک نوع دیکتاتوری به نوعی دیگر از دیکتاتوری بغلتیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که به دموکراسی و رای ملت احترام بگذاریم، هر چند که آن رای تمام خواستها و ایدهآلهای ما را در بر نگیرد؟ آیا حتا در کشورهای غربی که جزو دموکراتیکترین کشورهای جهان محسوب میشوند همه انتخابات و قوانین و سیاستها بر وفق مراد همه است؟ فراموش نکنیم که فاجعه در کشور ما از زمانی آغاز شد که رای و اراده ملت نادیده گرفته شد و با توجیهات مختلف زیر پا گذاشته شد. دیکتاتوری حاکم بر کشور ما همانند همه دیکتاتوریهای دیگر دیر یا زود رفتنی است، مهم آن است که پس از آن چه نوع نظامی بر کشور حاکم شود. بیاییم برای آینده ایران آماده شویم و همه از هر طیف و عقیده و دین و بینشی که هستیم بر سر یک اصل توافق کنیم: دموکراسی و رای ملت ! و هر ایدهآلی را هم که برای جامعه مفید میدانیم بر اساس همین اصل پیش ببریم، در غیر این صورت دموکراسی را نقض کرده ایم و آن ایدهآل هر چند هم که زیبا باشد، تبدیل به ضد خود و زشت میشود چرا که به ملت تحمیل شده است ...
tirsdag 27. november 2012
آیا مذهبیهای دمکرات هم حق برخورداری از حقوق سیاسی در یک دموکراسی را دارند؟
شاید پاسخ این سوال برای بسیاری از هموطنان بسیار بدیهی و مثبت باشد. ولی بارها شاهد آن بوده ایم که برخی هموطنان غیر مذهبی / ضد مذهب، هنگامی که با مذهبیهایی برخورد کرده اند که معتقد به دموکراسی و ملاک بودن رای اکثریت جامعه برای تعیین قوانین و سیاستهای حاکم بر کشور هستند، آن را کافی نمیدانند و اعلام میکنند که کافی نیست و باید " جدائی دین از سیاست " را هم قبول کنید. آیا این روی دیگر آن سکه نیست که مذهبیها برای دیگران این شرط را بگذارند که " دموکراسی را قبول دارند، به شرط آنکه دینی باشد "؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که ما ایرانیان پس از تجربه سالیان سال دیکتاتوری شاه " غیر اسلامی " و شیخ " اسلامی " بر سر یک دموکراسی بدون هیچ پیش شرط یا پسوندی توافق کنیم؟ آیا ما هر بار باید از یک نوع دیکتاتوری به نوعی دیگر از دیکتاتوری بغلتیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که به دموکراسی و رای ملت احترام بگذاریم، هر چند که آن رای تمام خواستها و ایدهآلهای ما را در بر نگیرد؟ آیا حتا در کشورهای غربی که جزو دموکراتیکترین کشورهای جهان محسوب میشوند همه انتخابات و قوانین و سیاستها بر وفق مراد همه است؟ فراموش نکنیم که فاجعه در کشور ما از زمانی آغاز شد که رای و اراده ملت نادیده گرفته شد و با توجیهات مختلف زیر پا گذاشته شد. دیکتاتوری حاکم بر کشور ما همانند همه دیکتاتوریهای دیگر دیر یا زود رفتنی است، مهم آن است که پس از آن چه نوع نظامی بر کشور حاکم شود. بیاییم برای آینده ایران آماده شویم و همه از هر طیف و عقیده و دین و بینشی که هستیم بر سر یک اصل توافق کنیم: دموکراسی و رای ملت ! و هر ایدهآلی را هم که برای جامعه مفید میدانیم بر اساس همین اصل پیش ببریم، در غیر این صورت دموکراسی را نقض کرده ایم و آن ایدهآل هر چند هم که زیبا باشد، تبدیل به ضد خود و زشت میشود چرا که به ملت تحمیل شده است ...
Abonner på:
Legg inn kommentarer (Atom)
Ingen kommentarer:
Legg inn en kommentar
Merk: Bare medlemmer av denne bloggen kan legge inn en kommentar.