در روزهای اخیر سایتهای متعلق به نیکآهنگ کوثر با انتشار مطالب سبک شروع به تخریب و تمسخر محمد نوری زاد کرده اند. این در حالی است که بسیاری از منتقدین و مخالفین حکومت به شرافت و از خود گذشتگی نوری زاد در دفاع از ستم دیدگان سوگند میخورند. نوری زاد از مهمترین شخصیتهای حامی خانواده داغدیده ستار بهشتی بوده است، او همچنین به شیوه بی سابقهای از حقوق انسانی هموطنان بهائی در برابر ظلم و ستم حکومت دفاع کرده است. او با سفر به نقاط مختلف ایران با خانوادههای ستم دیدهای گفتگو کرده است که صدایشان تا بحال به گوش جامعه نرسیده بود. پاسخ این همه از خود گذشتگی نوری زاد و هزینههایی که با بارها زندان و شکنجه و ضرب و شتم شدن توسط ماموران حکومت پرداخته است را سایتهای متعلق به کوثر چگونه میدهند؟ با انتشار اینگونه مطالب سخیف! [۱] البته انتظار دیگری هم از جناب کوثر که زمانی در ماله کشی جنایات حکومت "هنرنمایی" [۲] [۳] مینمود و در اوج اعتراضات جنبش سبز این چنین کارتونهایی [۴] میکشید، نمیتوان داشت! ممکن است برخی بگویند که کوثر به دلیل اعتقاد به آزادی بیان اجازه انتشار همه نوع مطلب و نظر را میدهد، که البته به تایید خود کوثر این چنین نیست: " متاسفانه روزنامهنگاری ایرانی نتیجه محور است. در حالی که باید روزنامهنگاری طبق اصول حرفهای آزادی بیان باشد... اما این دومی را در راه اولی قربانی میکنند. (البته ما هر چیزی را منتشر نمیکنیم!)" [۵]
lørdag 18. oktober 2014
fredag 26. september 2014
باز هم دروغ و تحریف توسط رسانههای مجاهدین خلق به شیوه صدا و سیمای خامنهای
رسانههای مجاهدین خلق اخبار مربوط به اعتراضات حامیان جنبش سبز و تعداد حامیان خود در خیابانهای نیویورک را تحریف کردند. مجاهدین خلق از یک سو نام و تصاویر رهبران جنبش سبز[۱] که عکسهای آنان توسط تعدادی از هموطنان سبز برافراشته شده بود را سانسور کردند [۲] و از سوی دیگر تعداد حامیان خود در خیابانهای نیویورک را که توسط رسانههای مستقل چند صد نفر اعلام شده بود [۳] را "هزاران نفر" اعلام کردند [۴]. اینگونه خبررسانی سرشار از تحریف و دروغ بیشتر شبیه عملکرد صدا و سیمای خامنهای و کیهان حسین شریعتمداری است و با شعارها و ادعاهای "آزادی خواهانه" و "دموکراسی طلبانه" مجاهدین خلق شدیدا در تضاد است.
mandag 25. august 2014
دولت روحانی چه کرد که فریاد "وا مدرکا" مصباحیون و خودنویسیون به آسمان رفت؟
دور جدید حمله به روحانی با پخش نامه کوچک زاده (از فراکسیون "جبهه پایداری" وابسته به جریان فکری مصباح یزدی) در مجلس و زیر سوال بردن مدرک دکترای وی آغاز شد. سایت خودنویس هم طبق معمول با مطالب فلّهای این موضوع را ادامه داد. آغاز این دور از حملات به روحانی در پی استیضاح شدن وزیر علوم او توسط مصباحیون در مجلس بود. وزیری که تلاش جدی و خستگی ناپذیر او برای بازگرداندن دانشجویان ستاره دار دوره احمدی نژاد به دانشگاه، بازگرداندن اساتید اخراجی به دانشگاه، تغییر مدیریت "احمدینژادی" مراکز عالی و افشا و برخورد با فساد گسترده تحصیلی به جای مانده از دوره احمدینژاد بر کمتر کسی پوشیده است. نکته جالب این است که در جریان استیضاح، دقیقا یک نماینده "احمدینژادی" است که فریاد "وا مدرکا" بر علیه روحانی سر میدهد. نکته جالبتر اما این است که کسانی که این گونه حملات را، نه در رابطه با مسائل روز، بلکه مسائل گذشته دور آغاز کرده اند، خود گذشتهای بسیار سوال برانگیز و تاریک دارند. امثال مهدی کوچک زاده که از حامیان سرسخت سیاستهای فاجعه بار احمدینژاد سراپا فساد و دروغ بود، و امثال نیکآهنگ کوثر که سابقه ماله کشی جنایات تروریستهای جمهوری اسلامی را در پرونده خود دارد. [۱]
[۱]
۱
http://hamshahrionline.ir/HAMNEWS/1376/760126/cartoon.htm
۲
http://hamshahrionline.ir/HAMNEWS/1376/760125/cartoon.htm
torsdag 7. august 2014
محکوم شدن قاتل ستار بهشتی، هر چند ناکافی، نتیجه ایستادگی خانواده ستار و حامیان حقوق بشر
خبر محکومیت متهم قتل ستار بهشتی منتشر شده است. [۱] جدا از اینکه این حکم ناکافی در سیستم قضایی سراپا اشکال و بی عدالتی صادر شده است، ولی باید گفت که کم سابقه و شاید بی سابقه باشد. چرا که همه میدانیم در همین سیستم قضایی، سرانجام پرونده یکی از بزرگترین جنایات عوامل حکومتی در جریان اعتراضات کوی دانشگاه، محکومیت یک نفر به جرم سرقت یک دستگاه ماشین ریشتراشی شد! یا پرونده جنایات عوامل اطلاعاتی حکومت در رابطه با قتلهای زنجیرهای سیاسی دهه ۷۰ هیچ گاه به سرانجام روشنی نرسید و هیچ حکمی علیه عوامل اصلی آن جنایات صادر نشد. در نتیجه باید گفت محکوم شدن متهم قتل ستار بهشتی، تنها و تنها محصول ایستادگی خانواده ستار و حامیان حقوق بشر است. این واقعیت نشان میدهد که فعالیتهای مدنی و حقوق بشری موثر و نتیجه بخش است و باید بیش از پیش به آن توجه شود.
tirsdag 15. juli 2014
پرونده نمایندگان پارلمان بریتانیا در راه دادگاه لاهه !
پس از انتشار گزارش کمیته خارجی پارلمان بریتانیا و درخواست برای پذیرش نقش این کشور در کودتای ۲۸ مرداد، شاهزاده رضا پهلوی اعلام کرد از این نمایندگان به دادگاه لاهه شکایت خواهد کرد. رضا پهلوی در واکنش به سوال خبرنگاران که این مساله چه ربطی به دادگاه لاهه دارد گفت: " من نمیدانم، مشاورانم هم میگویند دادگاه لاهه صلاحیت رسیدگی به این گونه مسائل را ندارد، ولی من کلا هر وقت احساس کنم در حاشیه قرار گرفته ام، یک پرونده به دادگاه لاهه میبرم تا نامم در رسانهها مطرح شود."
تکذیب نقش بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد توسط دکتر علی میرفطروس!
در پی گزارش کمیته روابط خارجی پارلمان بریتانیا و تاکید بر نقش بریتانیا در کودتا علیه دولت ملی مصدق [۱] دکتر علی میر فطروس (که البته ایشان پیشتر مدرک دکترای افتخاری خود را به دلیل طرفداری از حمله نظامی به ایران از دست داده اند [۲]) در پیام کوتاهی این ادعا را تکذیب کرده و آن را صرفاً دروغی برای مطرح شدن این نمایندگان و ایجاد تبلیغات واهی در جهت تخریب شاهان شاه محمد رضا پهلوی دانستند. ایشان همچنین بر اسناد سی آیای [۳] و اعتراف سفیر حکومت شاه در انگلیس [۴] که نقش بیگانگان در کودتای ۲۸ را تایید میکنند نیز خط بطلان کشیدند و همه این ادعاها را ساخته و پرداخته ذهن انقلابیون ۵۷ و بدخواهان سلسله پهلوی دانستند.
torsdag 3. juli 2014
خودنویس به گذشته همه میپردازد، جز به گذشته سردبیر خود؟
[۲] كوثر آهنگ نيك / نگاه
به تازگی سایت خودنویس به سردبیری نیکآهنگ کوثر خبری را تیتر کرده مربوط به خاطرات ناطق نوری و اینکه وی در دهه ۶۰ در جریان اعتراضاتی در سیستان و بلوچستان دستور سرکوب صادر کرده است. [۱] کمتر کسی است که از برخوردهای خشونت آمیز حکومت در رابطه با همه گونه اعتراضات بی خبر باشد، پس چرا سایت جناب کوثر گاه و بیگاه اینچنین اخباری را تیتر میکند؟ آیا این در راستای کینه ورزیهای جناب کوثر علیه اصلاح طلبان و یا نزدیکان رفسنجانی است؟ اینگونه خبررسانی به هر دلیلی که باشد این سوال را مطرح میکند که اگر قضاوت در باره انسانها باید بر مبنای گذشته دور آنان باشد، پس گذشته خود جناب کوثر هم باید مورد قضاوت قرار گیرد. گذشتهای که گرچه وی در آن در جایگاهی قرار نداشته که فرمان سرکوب صادر کند، ولی به عنوان یک فعال رسانه ای، کارتونهای سوال برانگیزی در راستای مواضع وقت حکومت میکشیده است. [۲] [۳] پس باید خدمت "خودنویس" عرض کرد که گذشته انسانها نباید ملاک قضاوت در باره حال آنان باشد، که در این صورت موسوی و کروبی و بسیاری دیگر میبایستی مورد حمله مردم قرار میگرفتند، که البته میدانیم اینچنین نیست و ملاک مردم هوشیار ایران برای قضاوت تندرویهای گذشته افراد نیست، بلکه عملکرد امروز آنان در جهت منافع ملت ایران را مدّ نظر قرار میدهند.
[۱]
[۲]
[۳]
onsdag 25. juni 2014
از همکاری با ساواک تا فساد در جمهوری اسلامی / مهدوی کنی، فاسد مورد تایید شورای نگهبان
در برنامه صدای آمریکا که با حضور مهدی خزعلی، افشاگریهای گستردهای در باره سوابق محمد رضا مهدوی کنی صورت گرفت. از همکاری او با ساواک گرفته، تا فساد گسترده اقتصادی در طول حکومت جمهوری اسلامی. [۱] اما نکته قابل تامل این است که مهدوی کنی سالهای سال در پستهای بالای حکومتی دارای مقام بوده است، حتا در سطح ریاست مجلس خبرگان رهبری ! سوالی که میتواند مطرح شود این است که این فرد چگونه توانسته تاییدیه شورای نگهبان خامنهای را به دست آورد؟ غیر از این هست که این شورا و همچنین شخص خامنهای که در برابر تمام فسادهای گذشته و حال مهدوی کنی سکوت کرده اند نیز شریک جرم و از جنس فاسد همین فرد هستند؟ و حال به جای شرم کردن و پوزش خواستن و طلب بخشش کردن از ملت ایران، مهدی خزعلی را به جرم افشای سوابق مهدوی کنی زندانی میکنند؟
onsdag 18. juni 2014
جناب مصباح، باید هم با پولهای مفتی که حکومت شاه به امثال جنابعالی تقدیم میکرد، از وضع "اقتصاد و مادیات" آن دوران تعریف کنی !
از مجموعه عکسهای دوران شاه. برای مشاهده همه عکسها به سایت "عکاسی" مراجعه کنید.
مصباح یزدی در جدیدترین حمله خود به دولت روحانی گفته است " اگر قرار بود مشکل اصلی ما، اقتصاد و مادیات باشد، که در این صورت اگر انقلاب نمیکردیم، بهتر بود". [۱] باید خدمت مصباح گفت با پولهای مفتی که حکومت شاه به امثال جنابعالی تقدیم میکرد، باید هم از وضع اقتصاد و مادیات آن دوران تعریف کنی ! [۲]
اگر غیر از این بود و تو و امثال تو جزو طبقه محروم جامعه بودید و یا واقعا با آنان احساس همدردی میکردید، هرگز از آن دوران تعریف و تمجید نمیکردی.
onsdag 4. juni 2014
søndag 1. juni 2014
اعدام جنایتکارانه و سؤ استفاده رذیلانه / همسر غلامرضا خسروی: "سازمان مجاهدین غلط کرده از اسم همسر من سواستفاده میکند"
خبر اعدام جنایتکارانه زندانی سیاسی غلامرضا خسروی تایید شد. جدا از کل روند ظالمانه و مافیایی این جنایت، نکتهای که قابل توجه است شیوه برخورد سازمان مجاهدین خلق با این پرونده میباشد.
سؤ استفاده سیاسی و تبلیغاتی سازمان مجاهدین از این پرونده تا به آنجا پیش رفت که همسر این زندانی سیاسی در مصاحبه با "روز" گفت: "غلط کرده اند چنین بیانیهای داده اند. دارند به اتهامات همسر من صورت اثباتی می بخشند، همسر من ۴ سال تمام زندان بوده، ۴۰ ماه در سلولهای انفرادی بوده و هیچ کسی از او حرفی نزده حالا که اسمش در سایتها آمده این سازمان دارد سواستفاده میکند. میخواهند از همسرم، گوشت قربانی بسازند، میخواهند همسرم اعدام شود و بهره برداری کنند. بیخود میکنند اینطور با زندگی همسر من بازی میکنند. ۴ سال اسم همسرم هیچ جا نیامد اصلا همسر مرا نمی شناختند حال که به اعدام محکوم شده میخواهند این گونه روند اعدام همسرم را تسریع و به نفع خود سواستفاده سیاسی کنند." (۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱) [۱]
اما با این وجود، پس از اجرای حکم اعدام غلامرضا خسروی نیز مجاهدین همچنان بر ادعاهای خود تاکید میکنند و همچنان در حال سؤ استفاده تبلیغاتی برای سازمان و رهبران بدنام خود هستند. سازمانی که نه تنها بویی از انسانیت و حقوق بشر نبرده است بلکه در تلویزیون رسمی خود زندانیان سیاسی سابق مانند ایرج مصداقی را فقط به دلیل نوشتن یک نامه به مسعود رجوی لجن مال و تهدید میکند. [۲]
پس باید خدمت این سازمان و رهبرانش تاکید کرد که با سؤ استفاده از نام زندانیان سیاسی هرگز نخواهد توانست خود را مدافع آزادی و حقوق بشر جا بزند، چرا که همانند حکومت خامنهای رسوای عالم و آدم است.
سؤ استفاده سیاسی و تبلیغاتی سازمان مجاهدین از این پرونده تا به آنجا پیش رفت که همسر این زندانی سیاسی در مصاحبه با "روز" گفت: "غلط کرده اند چنین بیانیهای داده اند. دارند به اتهامات همسر من صورت اثباتی می بخشند، همسر من ۴ سال تمام زندان بوده، ۴۰ ماه در سلولهای انفرادی بوده و هیچ کسی از او حرفی نزده حالا که اسمش در سایتها آمده این سازمان دارد سواستفاده میکند. میخواهند از همسرم، گوشت قربانی بسازند، میخواهند همسرم اعدام شود و بهره برداری کنند. بیخود میکنند اینطور با زندگی همسر من بازی میکنند. ۴ سال اسم همسرم هیچ جا نیامد اصلا همسر مرا نمی شناختند حال که به اعدام محکوم شده میخواهند این گونه روند اعدام همسرم را تسریع و به نفع خود سواستفاده سیاسی کنند." (۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱) [۱]
اما با این وجود، پس از اجرای حکم اعدام غلامرضا خسروی نیز مجاهدین همچنان بر ادعاهای خود تاکید میکنند و همچنان در حال سؤ استفاده تبلیغاتی برای سازمان و رهبران بدنام خود هستند. سازمانی که نه تنها بویی از انسانیت و حقوق بشر نبرده است بلکه در تلویزیون رسمی خود زندانیان سیاسی سابق مانند ایرج مصداقی را فقط به دلیل نوشتن یک نامه به مسعود رجوی لجن مال و تهدید میکند. [۲]
پس باید خدمت این سازمان و رهبرانش تاکید کرد که با سؤ استفاده از نام زندانیان سیاسی هرگز نخواهد توانست خود را مدافع آزادی و حقوق بشر جا بزند، چرا که همانند حکومت خامنهای رسوای عالم و آدم است.
lørdag 31. mai 2014
قانون فقط زمانی قابل احترام و قابل اجرا است که توسط مردم و نمایندگان واقعی آنان تصویب شده باشد
پس از سخنان حسن روحانی مبنی بر اینکه "نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد"، امامان جمعه و دیگر گماشتگان حکومتی حملات گستردهای را علیه وی آغاز کرده اند. برخی هم این بحث را مطرح کرده اند که قوانین کشور اسلامی است و همانند هر کشور دیگری، قوانین باید اجرا شوند ! اما نکته مهمی که این افراد از آن غافل میشوند، یا میدانند و خود را به غفلت میزنند این است که هر قانونی قابل دفاع و قابل اجرا نیست. چرا که در بسیاری از کشورهای دیکتاتوری هم بزرگترین ظلمها و جنایات با استناد به قوانین آن کشورها صورت میگیرد.
در نتیجه مشکل اساسی کشور ما نیز قوانین آن است. قوانینی که توسط مجلسی تصویب شده اند که در طول این حکومت یا نمایندگان واقعی مردم امکان ورود به آن را نداشته اند و اگر هم در دورههایی این امکان به صورت نسبی وجود داشته، ارگانهای غیر انتخابی و ضد مردمی مانند شورای نگهبان و یا مقام مادام العمر "ولایت مطلقه فقیه" در روند آن کارشکنی انجام داده اند و از رفرم قوانین و سیستم سیاسی و حقوقی کشور جلوگیری به عمل آورده اند.
بنابراین هر قانونی قابل احترام و اجرا نیست. اگر مدافعان "اجرای بی چون و چرای قوانین" همچنان بر حرف خود اصرار میورزند، کافی است که این قوانین و قانون اساسی این حکومت به رای مردم و نمایندگان واقعی آنان گذشته شود تا روشن شود حق با کی است.
در نتیجه مشکل اساسی کشور ما نیز قوانین آن است. قوانینی که توسط مجلسی تصویب شده اند که در طول این حکومت یا نمایندگان واقعی مردم امکان ورود به آن را نداشته اند و اگر هم در دورههایی این امکان به صورت نسبی وجود داشته، ارگانهای غیر انتخابی و ضد مردمی مانند شورای نگهبان و یا مقام مادام العمر "ولایت مطلقه فقیه" در روند آن کارشکنی انجام داده اند و از رفرم قوانین و سیستم سیاسی و حقوقی کشور جلوگیری به عمل آورده اند.
بنابراین هر قانونی قابل احترام و اجرا نیست. اگر مدافعان "اجرای بی چون و چرای قوانین" همچنان بر حرف خود اصرار میورزند، کافی است که این قوانین و قانون اساسی این حکومت به رای مردم و نمایندگان واقعی آنان گذشته شود تا روشن شود حق با کی است.
mandag 19. mai 2014
خانم نماینده و جناب معاون وزیر ارشاد ! لیلا حاتمی افتخار هنر و فرهنگ این مملکت است، این شما و همفکران شما هستند که ننگ زن و مرد ایرانی هستید !
پس از روبوسی لیلا حاتمی با رئیس فستیوال فیلم کن، برخی مقامات، از جمله یک نماینده مجلس و همچنین معاون پارلمانی وزیر ارشاد به وی انتقاد کرده اند. باید از این افراد پرسید آیا رفتار وحشیانه سگان ولایت با دختران و زنان ایرانی در خیابانها و زندانهای ایران در شأن بانوان این مملکت است؟ آیا زمانی که مأموران گشت ارشاد با رفتار وحشیانه دخترانی که چند تار موی سرشان از زیر روسری بیرون آمده یا رنگ لباسشان مورد پسند ماموران نیست دستگیر میکنند شأن زن ایرانی زیر پا گذاشته نمیشود؟ آیا زمانی که زنان ایرانی در ملا عام توسط جلادان حکومت به دار آویخته میشوند شأن زن ایرانی زیر پا گذاشته نمیشود؟
آیا هنگامی که وحشیانهترین شکنجهها علیه زنان ایرانی در زندانهای جمهوری اسلامی اعمال میشود شأن زن ایرانی لگد مال نمیشود؟ آیا زمانی که قانون پشت قانون علیه حقوق انسانی زنان ایرانی تصویب میکنید و شهادت یک زن را نصف شهادت یک مرد اعلام میکنید، شأن زن ایرانی را زیر پا نمیگذارید؟ نه، لیلا حاتمی افتخار هنر و فرهنگ این مملکت است، این شما و همفکران شما هستند که ننگ زن و مرد ایرانی هستید !
آیا هنگامی که وحشیانهترین شکنجهها علیه زنان ایرانی در زندانهای جمهوری اسلامی اعمال میشود شأن زن ایرانی لگد مال نمیشود؟ آیا زمانی که قانون پشت قانون علیه حقوق انسانی زنان ایرانی تصویب میکنید و شهادت یک زن را نصف شهادت یک مرد اعلام میکنید، شأن زن ایرانی را زیر پا نمیگذارید؟ نه، لیلا حاتمی افتخار هنر و فرهنگ این مملکت است، این شما و همفکران شما هستند که ننگ زن و مرد ایرانی هستید !
lørdag 10. mai 2014
جناب مصباح ! چرا زمان انقلاب که "آزادی" یکی از شعارهای اصلی مردم ایران بود نگفتی "آمریکایی" است؟
مصباح یزدی در اظهارات وقیحانهای "آزادی" را "بت" ساخت آمریکا دانست و تاکید کرد که باید با "مقاومت" این "بت" شکسته شود! باید خدمت این فرد گفت چرا زمانی که مردم ایران با شعار آزادی در خیابانهای ایران خون میدادند این افاضات را نکردی؟ حال که به برکت انقلاب تو و امثال تو به قدرت و ثروت رسیده اید "آزادی" بد شد؟ ننگ و شرم بر تو باد ! خیالت راحت باشد، تاریخ ثابت کرده است که مردم ایران تن به ظلم و دیکتاتوری نمیدهند. تو و همدستانت هم با تمام شیّادی و رذالت و جنایتی که علیه مردم ایران به کار میبرید نخواهید توانست جلو آزادی خواهی این ملت بایستید.
fredag 2. mai 2014
سایت جناب کوثر و تیتر کردن اخبار رسانههای دروغ پرداز محافظه کار
بارها شاهد بوده ایم که سایت "خودنویس (متعلق به نیکآهنگ کوثر) از هر فرصتی برای حمله به اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز استفاده کرده است. کمتر کسی است که به یاد نداشته باشد چگونه جناب کوثر در اوج حملات و فشارها علیه رهبران جنبش سبز، میر حسین موسوی را به تمسخر میکشید [۱] و یا با همسر ایشان تماس تلفنی میگرفت و از او درباره اعدامهای ۶۷ سوال میکرد، در حالی که هنگامی که خود در ایران بود نه تنها کلمهای درباره این اعدامها سخن نگفت، بلکه در انتخابات شوراهای شهر شرکت میکرد و حقوق بگیر مهدی هاشمی بود. [۲] اما اکنون که در خارج از کشور است، تبدیل شده به دشمن شماره یک اصلاح طلبان و آنچنان به آنان میتازد که گاهی این تصور پیش میاید که شعبه خارج از کشور کیهان حسین شریعتمداری را راه انداخته است. این شیوه جناب کوثر تا جایی پیش رفته است که خبرهای دروغ رسانههای محافظهکار و یا وابسته به سپاه پاسداران را تیتر میکند و بدون هیچ گونه تاملی به عنوان "خبر" روی دستانش حلوا حلوا میکند. آخرین نمونه آن نیز تیتر کردن خبر دروغ "جهان نیوز" بود که ادعا کرده بود خاتمی گفته "من و موسوی اشتباه کردیم"! [۳]
نکته قابل تامل اما این است که علیرغم تلاشهای چندین ساله این رسانههای دروغ پرداز، باز هم هر گاه خاتمی و اصلاح طلبان وارد میدان میشوند مورد حمایت مردم و افکار عمومی قرار میگیرند و پاسخ محکمی به این دروغ پردازن میدهند. آخرین نمونه آن، انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود، که این انتخاب بدون حمایت اصلاح طلبان بسیار بعید مینمود.
fredag 25. april 2014
قابل توجه کسانی که با مقایسه اوکراین و ایران، مردم ایران را سرزنش میکردند
آخرین اخبار اوکراین حاکی از تداوم گسترش تنش و درگیریهای داخلی دارد.
بحرانی که از زمان تغییر دولت این کشور در پی اعتراضات چند ماهه مخالفان، با جدایی کریمه آغاز گردید و برخی بخشهای دیگر آن نیز همان روند را آغاز کرده اند.
زمانی که معترضین در پایتخت اوکراین در نهایت رئیس جمهور آن کشور را مجبور به ترک آن کشور کردند، برخی با اشاره به این تحولات، مردم ایران را سرزنش میکردند که چرا در جریان اعتراضات جنبش سبز همانند معترضین اوکراینی نتوانستند پیروز شوند. مقایسه این دو کشور با یکدیگر از هر نظر غیر منطقی و غیر واقعی بود. چرا که رئیس جمهور اوکراین منتخب مردم بود، در حالی که علی خامنهای یک دیکتاتور مادامالعمر است، معترضین اوکراین بازوی مسلح در اختیار داشتند و با پلیس مقابله میکردند، در حالی که جنبش سبز هیچ گاه دست به اسلحه ۲۴ ساعت در حال فعالیت در اوکراین بودند، در حالی که در ایران خبرنگاران بین المللی مجبور به ترک کشور شدند، خبرنگاران داخلی زیر فشار سانسور و سرکوب قرار گرفتند و در نتیجه دست مزدوران حکومت برای هر گونه جنایتی بیش از پیش باز شد.
حال که این کشور تجزیه گردیده و مردم بخشهای دیگر اوکراین هم با روش معترضین پایتخت آن کشور میگویند در خیابان میمانیم و مراکز دولتی را اشغال میکنیم تا حاکمان کنونی کناره گیری کنند و هر روز خطر جنگ داخلی و فجایع بیشتر افزایش پیدا میکند، این قبیل تحلیل گران چه برای گفتن دارند؟
بحرانی که از زمان تغییر دولت این کشور در پی اعتراضات چند ماهه مخالفان، با جدایی کریمه آغاز گردید و برخی بخشهای دیگر آن نیز همان روند را آغاز کرده اند.
زمانی که معترضین در پایتخت اوکراین در نهایت رئیس جمهور آن کشور را مجبور به ترک آن کشور کردند، برخی با اشاره به این تحولات، مردم ایران را سرزنش میکردند که چرا در جریان اعتراضات جنبش سبز همانند معترضین اوکراینی نتوانستند پیروز شوند. مقایسه این دو کشور با یکدیگر از هر نظر غیر منطقی و غیر واقعی بود. چرا که رئیس جمهور اوکراین منتخب مردم بود، در حالی که علی خامنهای یک دیکتاتور مادامالعمر است، معترضین اوکراین بازوی مسلح در اختیار داشتند و با پلیس مقابله میکردند، در حالی که جنبش سبز هیچ گاه دست به اسلحه ۲۴ ساعت در حال فعالیت در اوکراین بودند، در حالی که در ایران خبرنگاران بین المللی مجبور به ترک کشور شدند، خبرنگاران داخلی زیر فشار سانسور و سرکوب قرار گرفتند و در نتیجه دست مزدوران حکومت برای هر گونه جنایتی بیش از پیش باز شد.
حال که این کشور تجزیه گردیده و مردم بخشهای دیگر اوکراین هم با روش معترضین پایتخت آن کشور میگویند در خیابان میمانیم و مراکز دولتی را اشغال میکنیم تا حاکمان کنونی کناره گیری کنند و هر روز خطر جنگ داخلی و فجایع بیشتر افزایش پیدا میکند، این قبیل تحلیل گران چه برای گفتن دارند؟
mandag 24. mars 2014
سلطنت طلبانی که به کروبی حمله میکنید، رضا پهلوی را بفرستید ایران تا بدون اسم بردن از خمینی جلو خامنهای بایستد !
پس از سخنان مهدی کروبی در جمع خانواده خود، سلطنت طلبان شروع به حمله به وی کرده اند که چرا اسم خمینی را آورده و از او تعریف کرده است. باید خدمت آنان گفت که اگر در حملات خود صداقت دارند، رضا پهلوی را به ایران بفرستند تا به دیگران درس مقاومت علیه خامنهای بدون تعریف از خمینی بدهد ببینیم چند روز دوام میاورد!
مساله قابل توجه دیگر این است که اگر تعریف کردن از یک دیکتاتور کار ناپسندی است پس چرا سلطنت طلبان خود شبانه روز در حال تعریف و تمجید از پهلویهای دیکتاتور و دزد و آدمکش هستند؟
lørdag 4. januar 2014
Abonner på:
Innlegg (Atom)