آهای سردار ! تقلب را شما کردید ! دزدی را شما کردید ! جنایت را شما کردید ! کشور را شما تا مرز جنگ و نابودی بردید ! حال طلبکار هم هستید؟ [۱] سردار ! جداً که وقاحت شما مزدوران سید علی به اربابتان رفته است ! این تو، همدستانت، و سید علی هستید که باید جلو ملت ایران زانو بزنید و بگویید غلط کردیم
آیت الله طالقانی شاید یکی از خوشنامترین روحانیون تاریخ معاصر ایران باشد. طالقانی از طرفداران دکتر مصدق و از اعضای جبهه ملی بود و در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد . طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود. وی بعد از انقلاب از مخالفان اعمال پوشش و حجاب اجباری برای زنان بود و استفاده از آن را اختیاری عنوان میکرد.[۷]
او از مخالفان اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و این مخالفت را در نامه ای خطاب به مجلس در روزهای آخر عمر خود اظهار کرد
.
اعظم طالقانی نخستین زنی است که خود را نامزد ریاست جمهوری در ایران کرد[۱]. او به رغم بیماریاش، در سال ۱۳۷۶ نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران شده بود. به گفته خودش «برای آزمایش قانون اساسی؛ هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن نتواند نامزد انتخابات شود.» او معتقد بود تعبیر رجال در اصل ۱۱۵ قانون اساسی معادل جنس مرد نیست و تعدادی از متخصصین و علمای مذهبی ایران نیز با وی همنظر بودند. (مطابق اصل ۱۱۵ قانون اساسی ایران، کاندیداهای ریاست جمهوری باید جزو «رجال» دینی و سیاسی باشند.) اما شورای نگهبان کاندیداتوری او را رد کرد.[۴] او در سال ۱۳۸۸ نیز اعلام کاندیداتوری کرد و گفت «مهمترین چالش پیش رو در قانون انتخابات بحث رجال است که متاسفانه با تفسیرهای ناصواب مانع از حضور زنان در عرصههای مدیریتی کلان کشور شدهاست به همین دلیل برای شکستن چنین تابویی در عرصه انتخابات حضور خواهم یافت.»[۳]
اعظم طالقانی در تابستان ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) به دلیل مرگ زهرا کاظمی روزنامه نگار کانادایی-ایرانی در زندان، برای اعتراض به نبود امنیت جانی زندانیان در مقابل زندان اوین تحصن کرد.[۷] وی در جریان انتخابات ۱۳۸۸ به طرفداری از میرحسین موسوی پرداخت . وی از مخالفان سر سخت سیاستهای محمود احمدی نژاد می باشد. (ویکی پدیا)
من یک جمهوری خواهم، چرا که در یک جمهوری واقعی، همه هموطنانم، از هر زبان یا دین و اعتقادی، امکان این را خواهند داشت که با نشان دادن شایستگی خود، شخص اول مملکت بشوند و این مقام صرفاً به این دلیل که شخصی فرزند بزرگ یک خانواده خاص یا اینکه فردی صرفاً چون از درجه مذهبی ویژه ای برخوردار است و یا به هر دلیل تبعیض آمیز دیگری، در انحصار یک خاندان یا قشر اجتماعی نخواهد بود. اما به عنوان یک دمکرات اگر روزی اکثریت مردم ایران خواهان نوع دیگری از حکومت شدند، به رای آنان احترام خواهم گذشت. چرا که هیچ چیز به اندازه دموکراسی و احترام به رای ملت در یک نظام سیاسی حیاتی نیست و زیر پا گذاشتن این اصل، آغاز دیکتاتوری خواهد بود. پس بیایم از امروز اعتقاد خود را به دموکراسی و آزادی بیان برای مخالفین خود به رسمیت بشناسیم تا در فردای ایران آزاد، دموکراسی را به بهترین شکل در کشور اجرا کنیم
سپاه پاسداران انقلاب، و یا بهتر بگویم سپاه پاسداران حکومت زر و زور و تزویر سالهاست که با ایجاد شرکتهای خصوصی پوششی، واردات گسترده کالا، به ویژه کالاهای بنجل و ارزان چینی و هندی را، بدون توجه به صدمات فاجعه باری که این واردات بی رویه به کشاورزان و تولید کنندگان زحمت کش داخلی و اقتصاد کشور وارد میکند، به صورت انحصاری و مافیایی در دست خود گرفته است. دلیل اصلی این عملکرد سپاه هم چیزی جز کسب سود و ثروت باد آورده برای سرداران " ولی فقیه " و همدستانشان نمیتواند باشد. چرا که برای به دست آوردن این ثروت ها، نه لازم است کار خانهای بسازند، نه حقوق کارگر و کشاورز بپردازند، و نه با اعتصابات و اعتراضات کارگری به دلیل عدم پرداخت حقوق و مزایای مختلف مواجه شوند ! در همچین شرایطی چه باید کرد؟ آیا کالاهایی که توسط این مافیا به کشور وارد میشود توسط کسانی جز من و شما و دوستان و نزدیکان و آشنایان خریداری میشوند؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که از فردا به هر کس که میشناسیم تاکید کنیم که تا حد امکان و بدون اینکه سلامتی آنان به خطر بیفتد یا مساله حیاتی در میان باشد، از خرید اجناس وارداتی و به ویژه کالاهای چینی و هندی خود داری کنند؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که با یک تحریم ملی و فراگیر کالاهای وارداتی، ضربهای سنگین به مافیای سپاه وارد کنیم؟ فراموش نکنیم، این ما هستیم که با ادامه خرید کالاهای وارداتی، سرداران خامنهای را در ادامه این روند فاجعه بار، ناخواسته، حمایت میکنیم
واقعا باید به این دو حکومت دیکتاتوری تبریک گفت ! چرا که شیوههای حکومتی آلمان هیتلری را بسیار خوب آموخته اند ! گوبلز که مسئولیت پروپگاندا و تبلیغات این نظام فاشیستی را عهده دار بود، همواره سیاستش مبتنی بر این اصل بود : " دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور کردنی تر است " ! حکومتهای دیکتاتوری ایران و آذربایجان که نقض حقوق بشر، فساد حکومتی و جنایاتشان بر عالم و آدم روشن است، همچنان با استفاده از شیوههای فاشیستی، تلاش دارند با دروغهای بزرگ و عجیب و قریب، وجود زندانیان سیاسی و نقض شدید حقوق در کشورهای تحت مسئولیت خود را کتمان کنند. [۱][۲] غافل از اینکه این شیوههای " گوبلزی " شاید در ۷۰ سال پیش به دلیل کمبود امکانات رسانهای و نبود اینترنت تا حدی موثر بود، اما امروزه دروغ هر چه بزرگتر باشد، آبروریزی و سرشکستگی آن هم برای حاکمان بیشتر خواهد بود، چرا که انسانهای آزاده و سازمانهای حقوق بشری با استفاده از اینترنت جهانی، دروغهای این شیادان را در چشم بهم زدنی بر ملا میکنند . [۳][۴] .
بارها این شعار لباس شخصیها و بسیجیها رو هنگام عربده کشی و چماقکشی و سرکوب دگر اندیشان شنیده ایم : " ماشاالله حزب الله ". با نگاهی به شیوه برخورد بسیاری از پهلویستها با مطالب مخالفین خود در فضای مجازی و کسانی که با آنها اختلاف نظر دارند، توصیه میشود که از این پس همزمان با حمله به لینکهای کاملا قانونی در وب توهای فارسی و منفی بارون کردن اونها، این شعار رو هم سر بدن: " ماشااللّه ، شاه الله " ! چون رفتارشون هیچ تفاوتی با بسیجیان نمیکنه !
مدافعین محمد رضا در توجیه شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی: " اینا همشون یا کمونیست بی وطن بودن یا مارکسیستهای اسلامی و تروریست ، حقشون بود شکنجه و اعدام بشن ". حامیان سید علی: " اینا همشون کمونیستهای نوکر شوروی یا منافقین تروریست بودن و حقشون بود شکنجه و اعدام بشن ". مدافعین محمد رضا در توجیه مخارج لجام گسیخته نظامی در حالی که بسیاری از مناطق ایران حتا جاده و برق نداشتند: " همین ارتش بود که باعث شد کسی جرات حمله به کشور رو پیدا نکنه ". حامیان سید علی در رابطه با مخارج سرسام آور نظامی و هستهای در حالی که بسیاری از مردم ایران با فقر و بیکاری و محرومیت دست و پنجه نرم میکنند: " همین مخارج نظامی بود که باعث شد آمریکا و اسرائیل جرات نکنن به ایران حمله کنن، وقتی هم بمب اتم ساختیم دیگه کسی نمیتونه به کشور چپ نگاه کنه ". مدافعین محمد رضا در توجیه عدم اجرای دموکراسی توسط شاه: " مردم ما فهم و شعور و ظرفیت دموکراسی رو نداشتن ". توجیه حامیان سید علی در مورد عدم تمکین خامنهای به خواست و رای ملت: " مردم عادی فهم و شعور مسائل مذهبی رو ندارن و این فقط امام خامنهای هست که باید حق و باطل رو برای مردم تشخیص بده " . نتیجه نهایی: مردم ایران نمیفهمن، فقط شخص اعلیحضرت و شخص ولی فقیه صلاحشون رو میدونن و این رو باید حتا به زور سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام تو مخ ما ملت فرو کن !
شعار " مرگ بر ضد ولایت فقیه " در پی اعتراضات مردمی علیه حکومت در سال ۸۸
پس از انتشار خبر "طرح الحاق بحرین به عربستان صعودی "،
نمایندگان مجلس فرمایشی " ولی فقیه " طی بیانیهای این طرح را محکوم کرده
اند ! [۱] این حرکت ظاهراً " حق طلبانه و وطن پرستانه " این به اصطلاح نمایندگان مجلس که ظاهراً کاری جز اعتراض
به همه چیز جز عملکرد فاجعه بار خامنهای و دولت منسوب وی ندارند، در حالی
انجام میشود که هر روزه شاهد به حراج گذاردن منافع ملی توسط حکومت
خامنهای، از امتیازات نفتی و گازی تا قراردادهای خفت بار اقتصادی با چین و
روسیه و هند هستیم ! [۲] این در حالیست که سرداران خامنهای بدون کوچکترین نظارت و کنترل قانونی،
زیر پوشش صدها شرکت تجاری مشغول فعالیتهای گسترده اقتصادی و ثروت اندوزی
هستند ![۳] باید خدمت این شیادان و نوکران خامنهای گفت اگر شما ذرهای شرف و وجدان
ملی داشتید، به خامنهای وطنفروش و دیکتاتور اعتراض میکردید
وخامت جسمی و تشدید بیماری نرگس محمدی در دوره قبلی زندانی شدنش در سال ۸۹
چه کسی است که نداند این حکومت چیزی جز یک دیکتاتوری لجام گسیخته فردی نیست. حکومتی که بنا بر اظهارات رئیس قوه قضایه و همچنین دادستان همین حکومت، شخص دیکتاتور، علی خامنهای، حتا در صدور احکام قضایی نیز دخالت و تصمیم گیری میکند. حکومتی که حتا تعیین برخی از وزرا مانند وزیر اطلاعات به صورت مستقیم از سوی " ولی فقیه " صورت میگیرد و مانند دیگر وزیران و رئیس دولت و دیگر ارکان حکومت، " کارگزار " دیکتاتور است. نرگس محمدی، با وجود بیماری شدید و داشتن دو فرزند خردسال، برای اجرای حکمی که در بی دادگاههای خامنهای صادر شده است، به زندان فرا خوانده شده و اکنون با وخامت بیماری و عدم رسیدگی پزشکی لازم، در شرایط وخیم و خطرناکی قرار گرفته است . علیرغم اعتراضات شدید داخلی و خارجی، حکومت خامنهای تا کنون حاضر به آزادی یا حتا آزادی موقت برای رسیدگی پزشکی ایشان نشده است. باید با صدای بلند اعلام کرد: آقای خامنهای ! مسول اصلی سلامتی و جان نرگس محمدی و دیگر زندانیان سیاسی شما هستید ! اگر کوچکترین اتفاق ناگواری برای خانم محمدی در زندان ماموران شما پیش بیاید، عکس شما در سراسر جهان به عنوان متهم اصلی بالا خواهد رفت این را بدانید و بیش از این با جان زندانیان سیاسی بازی نکنی !
هم بالاترینیهای گرامی، با توجه به انتقادات گسترده و اعتراضات به منفیهای عقیدتی که باعث فیلتر شدن لینکهای مخالفین میشود، بیایم، از هر طیف و گروهی هستیم، و با هر دلیل موجه یا نا موجهی، اینکه که شروع کرد، و که ادامه داد و چه و چه... دیگر لینکهای قانونی که چهار چوب مقررات ارسال لینک بالاترین را نقض نکرده اند، منفی باران و فیلتر نکنیم. لینکهای خود را ارسال کنیم و بگذاریم رایهای مثبت کاربران تعیین کننده باشند، نه منفیهای اعتراضی یا عقیدتی ! همانطور که در یک دموکراسی نیز همه فقط از رای مثبت برخوردار هستند و نه رای منفی !
کدام ایرانی آزادهای پیدا میشود که آهنگهای اجتماعی شاهین نجفی و اعتراضات شجاعانه اش را به قوانین ضد انسانی و ظلم و جنایات حکومت شنیده باشد و او را تحسین نکرده باشد؟ کارهای اعتراضی اش در رابطه با جنایات ماموران حکومت در زندانها و قتل ترانه موسوی و صانع ژاله و دیگر جانباختگان راه عدالت و آزادی را گوش کرده باشد و این نواهای دردناک روح و روانش را تکان نداده باشند؟ اما آهنگ اخیر این هنرمند عزیز را شخصاً به عنوان یک انسان غیر مذهبی و غیر مسلمان قابل انتقاد میدانم. چرا که معتقدم روشهای تند و حملههای شدید به اعتقادت انسانها تاثیر مثبتی روی آنان نمیگذارد که هیچ، حتا آنان را در بهترین حالت به گرفتن موضع تدافعی و بدبین شدن به غیر مذهبیها سوق میدهد، و در بدترین حالت به واکنش شدید و منفی وا میدارد. که در این میان البته مذهبیهای افراطی هم فرصت خودنمایی و بلند کردن فریاد " وا اسلاما " را پیدا میکنند و به بهانه دفاع از دین شروع به تهدید و اعمال غیر انسانی میزنند. همه ما ماجرای " کارتونهای محمد " را به یاد داریم. آیا این کارتونها نتیجهای جز ایجاد درگیری و خشونت و تنش ایجاد کرد؟ مگر غیر از این است که تا به یاد داریم، عقاید و ادیان مختلف وجود داشته اند؟ مگر غیر از این است که اگر نه تا ابد، تا صدها و شاید هزاران سال دیگر هم ادیان و عقاید مختلف وجود خواهند داشت؟ مگر چارهای جز این داریم که این واقعیت را قبول کنیم و به جای حمله به اعتقادات یکدیگر، نقاط مشترک همکاری پیدا کنیم و بر دردهای مشترک انسانها مانند فقر و دیگر مشکلات اجتماعی مرهمی باشیم؟ البته که اگر انتقادی به نظرمان میرسد باید مطرح کنیم. اگر از عملکرد برخی افراد تندرو آزرده خاطر هستیم، حتما باید آن را بیان کنیم. اما اگر میخواهیم آن انتقاد و اعتراض سازنده باشد، باید احترام و احتیاط به خرج داد، به ویژه هنگامی که مسائل مذهبی و دینی به میان میاید، چرا که اعتقاد بسیاری از مذهبیها از روی احساس و " قلبی " است و نه بر اساس علم و منطق. شاهین عزیز، امیدوارم کارهای بعدیت مانند گذشته فراتر از دین و اعتقاد انسانها و برای همه باشد. به عنوان یکی از دوستاران هنر و شخصیت تو، از ته قلب آرزوی سلامتی تو را دارم و تهدیدهای افراطیون (که اکثرا مرتبط با حکومت ظلم و جنایت و فساد خامنهای هستند) علیه تو را شدیدا محکوم میکنم. سبز و سربلند باشی.
منفیهای تلافی جویانه و عقیدتی بس است !
بیایم " لینک دونیهای "
ایرانی و فضای مجازی را به مکانی برای تمرین دموکراسی تبدیل کنیم.
شخصیتها و گروههای مورد علاقه ما اگر ریگی به کفش و چیزی برای پنهان کردن
ندارند، هیچ نقد یا حتا حمله کلامی آنان را تخریب نخواهد کرد. به ویژه که
در فضای مجازی همه امکان دفاع از خود و تبلیغ مواضع خود را کمابیش دارند.
بیایم از همین امروز تحمل و مدارا را که یکی از اصول اصلی لیبرال
دموکراسی است باهم تمرین کنیم. بیایم عصبانیت خود را کنترل کنیم، چرا که
همین برخوردهای احساسی است که در بدترین حالت به خشونت و حذف فیزیکی
میانجامد. فراموش نکنیم که هر چه از تحمل و مدارا دورتر شویم، به
دیکتاتوری و فاشیسم نزدیکتر خواهیم شد. اصول تکاندهنده فاشیسم را به
خود یادآوری کنیم تا قدر دموکراسی و آزادی را بیشتر بدانیم: اصول اساسی
فاشیسم که موسولینی برخی از آنها را در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲
میلادی ابراز داشته بود عبارتند از: ۱) عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح ۲)
مخالفت با اندیشههای سوسیالیستی ۳) مخالفت با لیبرالیسم ۴) تبعیت زندگی
همهٔ گروهها از دولت (توتالیتر بودن) ۵) تقدس پیشوا تا سرحد امکان ۶)
مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی مینامند) ۷) اعتقاد
شدید به قهرمانپرستی ۸) تبلیغ روح رزمجویی ۹) نظام تکحزبی.[۱] هموطنان،
بیایم از تاریخ درس بگیریم. بیایم دموکراسی را برای همه انسانهای
دمکرات پاس بداریم تا کشور استبداد زده ما دیگر دچار هیچ دیکتاتوری از هیچ
نوع، چه دیکتاتوری سلطنتی، چه دیکتاتوری مذهبی یا غیر مذهبی نشود. زنده
باد مخالف من. مرده باد دیکتاتوری
پس از قانونی شدن " رای منفی دل بخواهی "در بالاترین، متاسفانه فیتلر بالاترین که در وحله اول برای حذف لینکهای مشکل دار و غیر قانونی ایجاد شد، تبدیل به عامل سانسور علیه دگراندیشان و مخالفین سیاسی این طیف یا آن طیف شده است. با توجه به اینکه اعتراضات و انتقادات کاربران دمکرات و آزاده بالاترین به جایی نرسیده است، بیایم برای اعتراض به فیلتر، به هیچ لینکی منفی ندهیم تا شاید مدیران عزیز فکری برای این مشکل بکنند . شاید اضافه کردن امکان " منفی مخالفم " در بالاترین یک راه حل باشد تا کاربرانی که صرفاً با محتوای مطلب مخالف هستند از این رای استفاده کنند. رایی که بر خلاف منفیهای معمولی، در فیتلر شدن لینک تأثیری نداشته باشد و فقط نشان دهنده مخالفت باشد. به امّید رفع هر چه سریعتر این مشکل توسط مدیران زحمت کش بالاترین.
شعبان جعفری معروف به " شعبان بی مخ " از حامیان سرشناس آیات الله کاشانی و محمد رضا شاه
اخیرا مطلبی از سید
محمود کاشانی در رابطه با بیبیسی و نظر سنجی این رسانه در ارتباط با
بزرگترین شخصیت تاریخ ایران، در سایت حکومتی " تریبون مستضعفین " [۱] ، " الف " و
همچنین " کیهان آنلاین " منتشر و باز نشر شده است. کاشانی در این مطلب شدیدا
به دکتر مصدق حمله کرده و اتهامات شدیدی متوجه ایشان کرده است. اتهاماتی که
از دوران ۱۶ / ۱۷ سالگی مصدق آغاز میشود و تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ ادامه
پیدا میکند. البته این اتهامات جدید نیستند، [۲] و بارها از طرف افراد مختلفی
مطرح شده اند که پاسخهای جامعی، چه از سوی کارشناسان به نام و بی طرفی
مانند دکتر محمد علی موحد [۳] و دکتر عباس میلانی، [۴] و همچنین حامیان و
رهروان راه دکتر مصدق مانند دکتر شاپور بختیار [۵] دریافت کرده اند. آقای
کاشانی خوب باید بداند که مطرح کردن این اتهامات تکراری و بی پایه، آن هم
از سوی فرزند فردی که با پشت کردن به دولت ملی مصدق و همدست شدن با
کودتاچیان و فرستادن چاقو کشانی مانند شعبان جعفری و نوچههایش برای ایجاد
آشوب و بلوا بدنامی ابدی برای خود و حامیانش نزد ملت ایران خرید،
کوچکترین خدچهای بر وجهه دکتر مصدق وارد نخواهد کرد. آقای کاشانی بهتر است
به جای اتلاف وقت خود و دیگران، کمی هم صادقانه به نقش پدر خود در همراه
شدن با کودتای بیگانگان بپردازد و اینچنین وانمود نکند که این پدر بی سواد
و مرتجع وی بود که طراح ملی شدن نفت بود ! اگر اینچنین است چرا با
کودتایی همراه شد که بنا بر اسناد فاش شده سی آیای [۶] و روایتها و
تحلیلهای کارشناسان ایرانی و غیر ایرانی [۷] قصدی جز نابود کردن
دموکراسی و ملی گرایی در ایران را نداشت؟ اگر اختلافات پدر ایشان با دکتر
مصدق به دلیل " قانون شکنی " و " دیکتاتور " بودن مصدق بود، چرا با شاه
دیکتاتور که به شهادت دکتر بختیار " هر چند هفته یک توطئه علیه نخست وزیر
انجام میداد که تا مرز کودتا پیش میرفت " [۸] همدست شد؟ شما باید خوب
بدانید که دلیل اصلی مخالفت پدر تان و همینطور آیتالله بروجردی و
حامیانشان، چیزی جز مقاومت دکتر مصدق علیه تفکّرات اسلام گرایانه و
طالبانی این افراد نبود.[۹] تفکری که قصدی جز انجام ظلم و جنایت علیه هموطنان
بهایی و دیگر اقلیتهای عقیدتی در ایران نداشت. تفکری که جز خواستار حقوق ویژه و " حق وتو " برای روحانیون مرتجع و قدرت طلبی
مانند پدر شما نبود. [۱۰] که البته در نهایت، خوشبختانه برای شما و همفکرانتان، و بدبختانه برای ملت ستمدیده ایران این تفکر به قدرت سیاسی رسید و
نتیجه اش همین حکومتی است که شما امروز حامی آن هستید ! جناب کاشانی، شما بارها بهتلویزیون حکومت جنایتکار خامنهای دعوت شده اید و نه تنها علیه دکتر مصدق و
دیگر وطنپرستان دست به اتهامزنی زدید، بلکه از مواضع حکومت ضد ملی و
جنایتکار " ولایت فقیه " دفاع کرده اید. تلویزیونی که ذرهای شرف به خرج
نداد تا از حامیان دکتر مصدق یا هر هموطن آزاده دیگری دعوت کند تا از
خود دفاع کنند. جناب کاشانی، شما صلاحیت قضاوت در مورد دکتر مصدق را ندارید
!
تیراندازی یک اغتشاشگر نفوذی از داخل پایگاه بسیج به سوی مردم بی دفاع
تیراندازی یک اغتشاشگر به مردم بی دفاع زیر چتر حمایتی چند اغتشاشگر دیگر در لباس نیروی ضد شورش
اغتشاشگران در لباس پلیس ضد شورش در حال تخریب اموال مردم
پیشبینی مقام معظّم رهبری در مورد قتل عام مردم بی دفاع توسط اغتشاشگران
لازم به تذکر است که اسناد مربوط به قتل اغتشاشگران توسط اغتشاشگران در زندانها هم موجود است، اما از جایی که عاملین این جنایات خود بر اثر سرما خوردگی و ابتلا به آنفولانزای پیشرفته در زندانها فوت کرده و به سزای اعمال مخوف و جنایتکارانه خود رسیده اند، لزومی بر انتشار این اسناد نمیبینیم. با تشکر / سربازان گمنام امام خامنهای
ویدئویی از راهپیمایی هواداران رضا پهلوی در روز جهانی کارگر در استکهلم سوئد منتشر شده است. نکته قابل تامل در این ویدئو، شعارهایی است که این هموطنان مطرح میکنند. از جمله " تنها ره رهایی، بازگشت پادشاهی "، " نه موسوی، نه کروبی، جانم فدای پهلوی ". این در حالیست که خود آقای پهلوی بارها اعلام کرده است که، " نوع حکومت مهم نیست، محتوا مهم است " و همچنین بعضا هم از جنبش سبز و ایستادگی رهبران جنبش سبز حمایت کرده است. شاید به جا باشد که رضا پهلوی در کنار فعالیتهای رسانهای و مصاحبههای خود، وقتی هم برای برگزاری چند سمینار آموزشی برای هواداران خود اختصاص دهد، تا آنان با مواضع رسمی ایشان اشنا شوند، و اگر قرار است جانشان را برای رضا پهلوی فدا کنند، حد اقل از مواضع ایشان مطلع باشند. کار خدا را چه دیده اید، شاید در طول این سمینارهای آموزشی، هواداران ایشان همچنین دریافتند که: روز کارگر، روز همبستگی و حمایت از حقوق کارگران استثمار شده و زحمتکش است، نه حمایت از شاهزادهای که یک روز هم کارگری نکرده و همچنان مخارج زندگی را از مادر خود دریافت میکند. پ.ن. در روز جهانی کارگر معمولان سرود ملی اجرا نمیشود، بلکه سرود انترناسیونال به عنوان نمادی برای ابراز همبستگی و همدردی میان کارگران کشورهای مختلف استفاده میشود !
یکی دو هفته قبل مهدی خزعلی طی پیشنهادی از مردم تهران خواست تا برای نشان دادن اعتراض خود به رفتار و ظلم و ستمهای حکومت، با حضور در دور دوم انتخابات مجلس نهم، به علی مطهری رای اعتراضی بدهند. [۱] که البته چند روز پس از آن هم با پیشنهادی تکمیلی، از مردم خواست این رای را فقط در چند شعبه رای گیری خاص به صندوق بیندازند. با توجه به تقلب و جنایاتی که حکومت در جریان کودتای انتخاباتی ۸۸ علیه مردم معترض انجام داد، واکنشهای اعتراضی به این پیشنهاد قابل درک بود و همچنان هم هست. اما نکته قابل تامل این بود که حملات شدیدی علیه شخص مهدی خزعلی در فضای مجازی به راه افتاد و ایشان را حتا تا حد سازش با حکومت و مزدوری متهم کردند ! از این هم قابل تامل تر این است که پس از انتشار ویدئویی از مهدی خزعلی که در آن در جهت دفاع از پیشنهاد خود و بی فایده بودن تحریم، اصلاح طلبان را متهم به رای دادن در انتخابات میکند، بسیاری از همین کاربران " انقلابی مجازی " سخنان ایشان را روی دست خود به عنوان حقیقت و " افشاگری " حلوا حلوا میکنند ! سوال این است که اگر این هموطنان دکتر خزعلی را " همکار و مزدور " حکومت میدانند، پس چگونه به ادعاهای ایشان در مورد اصلاح طلبان اطمینان میکنند و آن را به عنوان حقیقت محض برای کوبیدن اصلاحطلبان مطرح میکنند؟ آیا بهتر نیست برای مخالفت با یک پیشنهاد، فقط با آوردن دلایل منطقی با همان پیشنهاد مخالفت کنیم، تا اینکه شخصی را صرفاً به دلیل داشتن اختلاف نظر، چنان لجنمال کنیم تا اینگونه دچار تناقض شویم؟ پ.ن : " انقلابیون مجازی " را به کاربران مجازی اطلاق میکنم که پشت شناسههای مستعار پنهان شده اند و افرادی را که در داخل کشور و به صورت علنی فعالیت میکنند را به " اصلاح طلبی " و " برانداز نبودن " متهم میکنند !