محمد قائد درباره قضیه جدایی بحرین از ایران نکات جالب توجهی را مطرح میکند [ ۱]. وی در این زمینه میگوید: در گير و دار بحث بر سر استقلال بحرین و معاوضۀ آن با سه جزیره در خليج فارس، شاه به علم مأموریت می دهد از سفير انگليس بخواهد برای وامی حدود صد ميليون ليره و با بهرهی کم از کویت مداخله کند. علم به سفير هشدار می دهد که «جز شاه و من کسی از قضيهی وام از کویت خبر ندارد و این ارقام در هيچ یک از آمارهای رسمی وامهای کشور مندرج نخواهد شد». محمد قائد درباه این اقدام محمدرضا پهلوی میگوید: «نام این کار شاه چیزی جز تقاضای رشوه نیست. همه ان طعن و لعن ها درباره رشوه گیری جکومت قاجار از شرکت ها و دولت های خارجی انگار باد هوا بود و گربه سرانجام روی چهار دست و پا فرود میاید. » تصمیم بیمقدمه و ناگهانی شاه دایر بهدست برداشتن از حاکمیت ایران بر بحرین بدون مراجعه به آرای عمومی همهی ایرانیان (از جمله اهالی بحرین) و بدون کسب مشورت از قوای مقننه و قضاییه و حتا وزارت امور خارجه و با تقاضای دریافت چنین رشوه هایی، انجام شد. در چنین شرایطی چگونه میتوان از جدایی بحرین از ایران، به عنوان یک خیانت یاد نکرد؟
[ ۱]
/ فقط احمقها نیستند که تعجب میکنند
محمد قائد
Ingen kommentarer:
Legg inn en kommentar
Merk: Bare medlemmer av denne bloggen kan legge inn en kommentar.