همزیستی مسالمت آمیز ممکن است
دوست وبلاگ نویس گمنامیان
در مطلبی به انتقاد شدید از نوشتهای در رابطه با کارتون یوسف و زلیخا در
سایت نشریه بنیصدر (انقلاب اسلامی) پرداخته است. جدا از اینکه این نوشته امضای بنیصدر را ندارد و
فقط در سایت نشریه ایشان منتشر شده است، فرض را بر این میگیرم که این نوشته خود
ایشان است و گمنامیان در خطاب قرار دادن وی درست قضاوت کرده است. نکته اول
که میخواهم خدمت ایشان عرض کنم این است که من برداشتم از نوشته
سایت
نشریه
بنیصدر بیشتر این است که وی به برخورد دوگانه حکومت در رابطه با دین و
دینداری اعتراض دارد و نه اینکه خواستار محاکمه توهین کنندگان به دین
باشد. بر این نکته در این بخش از نوشته کاملا تاکید شده است: "بی تفاوتی رسانه های محافظه کار و نهادهای مربوطه نسبت به انتشار این کاریکاتور موهن در حالیست که دستگاه های نظارتی بر مطبوعات در برخوردی دوگانه به انتشار کاریکاتوری در روزنامه شرق که هیچ ارتباطی به دفاع مقدس نداسته واکنش جدی نشان داده و مدیر مسئول این روزنامه را بازداشت کرده و روزنامه شرق را توقیف نمودند اما نسبت به انتشار کاریکاتوری که توهین آشکار به روایات قرآنی کرده است هیچ عکس العملی نشان نداده اند. البته انتظار بیشتر از رژیم سراسر فساد ولایت مطلقه فقیه نمی توان داشت." جدا از این، بنیصدر در
گفتگوی خود با رادیوعصرجدید کاملا تاکید کرد: "از دید من آنچه را هم که ضد فرهنگ آزادی است و آشکارا قول زور است، را نمی باید ممنوع کرد برای اینکه اولا این نوشته ها، نقاشی ها، کاریکاتورها و فیلمها میزانی برای سنجش جامعه هایی است که در آنها انتشار می یابند، نشان می دهد که فلان بخش از دنیا در چه حال و هوایی است؛ ثانیا به ما امکان می دهد که موقعیت خودمان را بسنجیم، از خودمان بپرسیم که چه شده است که در غرب به پای بودا نمی پیچند؟ او هم پیامبر است و پیروان زیادی دارد و همچنین از خود بپرسیم که ما چه بر سر این دین آورده ایم که برای اینگونه رفتارها در غرب خمیرمایه درست کرده ایم؟". نکته دیگری
که میخواهم خدمت گمنامیان عرض کنم این است که ایشان طبق معمول باز هم
از توهین کردن به دین و عقاید انسانها با این استدلال که " دین از شخص جداست "
دفاع کرده است. گمنامیان عزیز، تعجب میکنم که شما با این همه تجربه و
مطالعهای که دارید، هنوز به این واقعیت پی نبرده اید که انسانهای
مذهبی نه تنها دین و اعتقاد را جزوی از هویت خود میدانند، بلکه تصور
اینکه بخواهد جدا از دین و مذهبشان زندگی کنند برایشان غیر ممکن است. این
به مانند این است که ما کشور یا مّلیت و فرهنگ
یک
انسان را مورد توهین و
تمسخر قرار بدهیم، و در پاسخ به اعتراض وی بگوییم من حق این کار را دارم
چرا که به شخص تو توهین نکردم."
!
گمنامیان
عزیز، حقوق بشر فقط در توهین و
تمسخر نسبت به باورها و ادیان انسانها خلاصه نشده است بلکه در اولین اصل
خود بر " رفتار برادرانه " و نگاه داشتن " حرمت و حقوق " یکدیگر تاکید کرده
است. این
استدلال
هم که " چون مذهبیهای تندرو (مانند طیف دیکتاتور و
جنایتکاری که بر کشور ما حاکمند) به حقوق و کرامت انسانهای دیگر تجاوز
میکنند، پس ما هم باید به دین انسانها توهین کنیم !" به نظرم منطقی نیست.
ما باید به همانهایی که ظلم و جنایت میکنند اعتراض کنیم، نه اینکه به دین
و اعتقادات بخش بزرگی از مردم ایران توهین کنیم، چرا که اکثریت بزرگی از
مردم ایران با جنایات و بی عدالتیهای حکومت که به نام دین انجام میشود
مخالفند. بیایم دیندار و بی دین باهم
رفتاری
" برادرانه " داشته باشیم و
به باورهای یکدیگر احترام بگذاریم. اگر هم اختلاف جدی پیش آمد، قاضی را (
مانند همه سیستمهای دمکراتیک دیگر
)
دموکراسی و انتخابات آزاد و قوانین مبتنی بر خواست و اراده ملت قرار دهیم.
به امید روزی که ایران و همه کشورهای تحت حکومتهای دیکتاتوری (از هر
نوعی، چه مذهبی و چه سکولار) به حق انتخاب و تعیین سرنوشت برسند
.
Ingen kommentarer:
Legg inn en kommentar
Merk: Bare medlemmer av denne bloggen kan legge inn en kommentar.